loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب یادمان (مجموعه تغییر یافته 2)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب یادمان دومین جلد از مجموعه ی تغییر یافته اثر جنیفر راش و ترجمه ی صبا ایمانی، از سوی انتشارات باژ به چاپ رسیده است.

رمان یادمان ماجرای دختری به نام آنا را روایت می کند که به همراه سه پسر به نام های نیک، سم و کاس از دست فرد خبیثی به نام برنچ، از شهری به شهر دیگر می گریزند. برنچ فردی است که طی پروژه ای سری با تغییرات ژنتیکی که روی افراد انجام می دهد، خاطرات آنها را از ذهنشان پاک و خاطرات ساختگی را جایگزین آنها می کند. بین آنا و سم رهبر گروه ، رابطه ای عاطفی شکل می گیرد و کم کم به هم علاقه مند می شوند. در طی تمام روزهایی که در تعقیب و گریز می گذرد هر کدام از افراد گروه کم کم بخش هایی مبهم از خاطرات و گذشته ی خود را به یاد می آورند؛ آنا روزهایی را که در آزمایشگاه روستایی دور افتاده به همراه دختر و پسرهای دیگر تحت نظر و آزمایشهای مختلف برنچ، که گاهی بسیار رنج آور و غیر قابل تحمل می شدند به یاد می آورد. فکر اینکه برنچ چگونه حافظه ی آنها راپاک کرده و تمام خاطرات گذشته شان را از بین برده بود و خاطرات ساختگی و غیر واقعی را جایگزین آنها کرده بود، آنا را بر آن داشته بود که سر از کارهای او و گروهش در آورد و به همین دلیل موردخشم برنچ قرار می گیرد. او طی یادآوری های ذهنی که به نوعی شبیه تجربه ای در گذشته است، کشته شدن دنی خواهرش، به دست برنچ را به یاد می آورد؛ همچنین یادش می آید که سم، مرد مورد علاقه اش، در گذشته دوست پسر خواهرش دنی بوده و برای پی بردن به دلیل مرگ دنی از آزمایشگاه فرار کرده و با آنا و گروه همراه شده است...

 


برشی از متن کتاب


از وقتی از برنچ فرار کرده بودیم، دو بار نقل مکان کرده بودیم. دلیلش را درک می کردم ولی از وفق دادن خودم با جای جدید خسته شده بودم. دلم میخواست فرصت دوباره ساختن زندگی ای را که از من دزدیده شده بود داشته باشم، و می دانستم برای این کار باید با کنار هم گذاشتن تکه هایی از گذشته ام و بیشتر فهمیدن در مورد خانواده ام شروع کنم. وقتی در حال حرکت بودیم نمی توانستم این کار را بکنم، به خصوص وقتی بیشتر و بیشتر از بندر کادیا، جایی که در آن بزرگ شده بودم، دور می شدیم. آنجا همان جایی بود که وقتی من و سم خواهرم را از دست دادیم، زنگی مان کاملا تغییر کرد. می خواستم بدانم دنی چطور مرد و چه اتفاقی برای جسدش افتاد. می خواستم بدانم چرا برنچ تمام خانواده ام را کشت. می دانستم که برنچ به این خاطر مرا به آزمایشگاه خانه ی روستایی فرستاد و مرا وارد پروژه ی تغییر کرد چون از قبل با پسرها، به خصوص با سم ارتباط داشتم. آن ها از این ارتباط استفاده کرده بودند و آن را به شکل چیزی علمی درآورده بودند،چیزی که می توانستند دوباره تولیدش کنند و بفروشند. هنوز مطمئن نبودم چرا برنچ خانواده ام را به قتل رساند به این خاطر که کسی نباشد که دنبالم بگردد، یا دلیل دیگری وجود داشت. می دانستیم که قابلیت پاک کردن حافظه ی مردم را داشتند. پس چرا به جای کشتن خانواده ام، حافظه شان را پاک نکرده بودند؟ سر نخ هیچ کدام از این معماهای مهم را نداشتیم و من به شدت جواب این سوالات را می خواستم. به جوابشان نیاز داشتم. سم فریاد کشید: ((آنا؟)) ایستادم، حتی متوجه راه رفتنم نشده بود. ((بله؟)) به برآمدگی ای روی زمین اشاره کرد و گفت: ((دو قدم با تله ی خرس فاصله داری)) اوه، مرسی. پرسید: ((خوبی؟)) جواب دادم: ((خوبم.)) خم شدم و تله را بررسی کردم...    

نویسنده: جنیفر راش ترجمه ی: صبا ایمانی انتشارات: باژ


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب یادمان (مجموعه تغییر یافته 2)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل