loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب گهواره گربه - کورت ونه گات

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب گهواره گربه اثر کورت ونه گات با ترجمه ی مهتاب کلانتری و منصوره وفایی در نشر ثالث به چاپ رسیده است.

کتاب "گهواره ی گربه" اثر "کورت ونه گارت" نویسنده ی مشهور اهل امریکا، می باشد که مضامینی هم چون، علم، تکنولوژی و مذهب را پوشش داده و رمانی علمی - تخیلی و پرکشش را تشریح می کند. شخصیت اصلی قصه که راوی آن نیز هست "جونا" مردی میان سال و نویسنده است که در طی رمان، روایت های جذابی را درباره ی اتفاقات رخ داده در دوران گذشته و جوانی اش برای مخاطب نقل می کند. وی سال ها پیش، تصمیم می گیرد، بر اساس دستاورد حاصل از تحقیقات و پژوهش های خویش، کتابی مستند در باب نیات واقعی دانشمندان، مسئولین و صاحب منسبان کشور امریکا و اقدامات غیر انسانی آن ها، از قبیل پرتاب بمب اتمی به هیروشیمای ژاپن را به نگارش درآورده و به این واسطه، این اعمال مخرب را مورد انتقاد قرار دهد. یکی از مهم ترین افراد مورد بررسی و تحقیق وی، "فیلیکس هوینیکر" دانشمند بزرگی می باشد که به اختراع بمب های اتمی مختلفی پرداخته و در نتیجه ی این اختراعات، و ارائه ی آن ها به صاحبان قدرت، ویرانی های فراوانی را ایجاد کرده و مسبب کشته شدن و بی خانمانی عده ی زیادی از مردم سرتاسر جهان شده است. از آن جایی که این دانشمند از دنیا رفته و در قید حیات نمی باشد، جونا، نامه ای به فرزندان او نوشته و از آن ها طلب همکاری می کند. با پذیرش این درخواست از جانب پسران هوینیکر، جونا، وارد ماجراهایی پر فراز و نشیب و مهیج گشته و داستانی خواندنی را خلق می کند.


فهرست


مقدمه ی مترجمان روزی که دنیا پایان یافت قشنگه، قشنگه، خیلی قشنگه حماقت در هم پیچیدن آرام پیچک ها نامه ای از یک دانشجوی دروه ی مقدماتی پزشکی جنگ حشرات خانواده ی برجسته ی هوینیکر ماجرای نیوت و زینکا معاون امور آتشفشان ها مامور مخفی ایکس – نه پروتئین خوشی آخرالزمان سکوی پرش زمانی که اتومبیل ها گلدان های شیشه ای داشتند کریسمس مبارک بازگشت به مهد کودک استخر دخترانه گل بس یخ نه رژه ی نیروی دریایی خبرنگار روزنامه های جنجالی آخرین دسته گل ومپیتر چیست مساله ی اصلی دکتر هوینیکر خدا چیست؟ مردان یخی مایونز رفته اما نه از یاد فقط خوابیده یک برید دیگر پول دینامیت یک آدم ناسپاس وین – دیت فروشگاه وسایل تفریحی میو یک سرلشکر مدرن مرز باراکودا فاتامورگانا سرای امید و رحمت کاراس دو نفره دوچرخه هایی برای افغانستان یک آدم ناراضی هواداران کمونیسم چرا آمریکایی ها منفور هستند روش باکونونیستی برخورد با قیصر کشش دینامیکی درست مثل سنت آگوشتین ماهی ای که دریای خشمگین بیرونش انداخته یک کوتوله ی ناز چشم مامان بدون درد رئیس فابری – تک کمونیست ها، نازی ها، سلطنت طلب ها، چتربازها و مشمول های غایب هرگز نمایه ی کتاب تان را خودتان ننویسید یک قفس کوچک خودکفا رویای چندش آور استبداد با یک تفاوت کمربندهای تان را ببندید

برشی از متن کتاب


روزی که دنیا پایان یافت جونا صدایم کنید. پدر و مادرم جونا صدایم می کردند یا چیزی توی همین مایه ها. آن ها جان صدایم می کردند. چونا یا جان – اگر اسمم سام بود باز هم جونا بودم – نه به این خاطر که برای بقیه نحس بودم، بلکه به این دلیل که کسی یا چیزی مجبورم می کند که بعضی وقت ها، بعضی جاها باشم، برو برگرد هم ندارد. انگیزه ها و وسایلش هم به نحوی عجیب و در عین حال عادی جور می شود و این جونا همیشه طبق برنامه در لحظه ی مقرر حاضر است. گوش کنید: جوان تر که بودم: دو تا زن قبل تر، 250 هزار نخ سیگار قبل تر، سه هزار پیک عرق قبل تر .... وقتی خیلی جوان تر بودم، جمع آوری اطلاعات برای نوشتن کتابی را شروع کردم که قرار بود اسمش چنین باشد: روزی که دنیا پایان یافت. قرار بود کتاب مستند باشد. قرار بود کتاب گزارش کارهایی باشد که کله گنده های امریکا روز پرتاب اولین بمب اتمی روی هیروشیمای ژپن انجام می دادند. قرار بود کتابی مسیحی باشد. آن وقت ها مسیحی بودم. حالا باکونونیست هستم. اگر کسی پیدا می شود که دروغ های تلخ و شیرین باکونون را یادم بدهد، همان وقت باکونونیست می شدم، اما آن سوی سواحل شنی و صخره های مرجانی تیزی که دور جمهوری سن لورنزو، این جزیره ی کوچک واقع در دریای کارائیب، را گرفته اند با کونونیسم ناشناخته بود. ما، باکونونیست ها، معتقدیم بشریت از گروه هایی تشکیل شده است که اراده ی الهی را به انجام می رسانند بی آن که اصلا بفهمند چه کار دارند می کنند. باکونون اسم هر کدام از این گروه ها را می گذارد «کاراس». کان – کان یا وسیله ای که مرا به کرااس مخصوص خودم آورد، کتابی بود که هیچ وقت تمامش نکردم، کتابی که قرار بود اسمش باشد: روزی که دنیا پایان یافت. قشنگه، قشنگه، خیلی قشنگه باکونون می نویسد: «اگر دیدی زندگی ات، بی هیچ دلیل منطقی، با زندگی شخص دیگری در هم پیچیده، چه بسا که او هم عضوی از کاراس تو باشد.» او در جای دیگری در اسفار باکونون به ما می گوید: «انسان صفحه ی شطرنج را آفرید، خدا کاراس را آفرید.» منظور او این است که کاراس قید و بندهای ملی، سازمانی، شغلی، خانوادگی، و طبقاتی را نمی شناسد. کاراس مثل آمیب بی شکل است. باکونون در کالیپسوی پنجاه و سوم فرا می خواندمان تا همراه او به صدای بلند بخوانیم: آه، یه دائم الخمر خواب توی پارک ملی و یه شکارچی شیر توی جنگل تاریک با یه دلاک چینی و یه ملکه ی انگلیسی همه با هم جفت و جور همه توی یک گروه قشنگه، قشنگه، خیلی قشنگه قشنگه، قشنگه، خیلی قشنگه قشنگه، قشنگه، خیلی قشنگه آدما از هر جنم همه زیر یک علم.   حماقت باکونون هیچ وقت کسی را از تلاش برای پی بردن به مرزهای کاراس و ماهیت عملی که قادر متعال آن کاراس را مامور انجامش کرده، بر حذر نمی دارد، باکونون به وضوح می گوید چنین کندو کاوهایی جبرا ناقص هستند. او در فصل «من نامه» اسفار باکونون مثلی می آورد در باب حماقت تظاهر به یافتن، به فهمیدن ...

نویسنده: کورت ونه گات مترجمان: مهتاب کلانتری - منصوره وفایی انتشارات: ثالث

کورت ونه گوت


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب گهواره گربه - کورت ونه گات" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل