loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب می‌گویم نه! (کتاب‌های جولیا) | نردبان

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره کتاب می‌گویم نه! (کتاب‌های جولیا)

کتاب می‌گویم نه! از مجموعه‌ی " کتاب‌های جولیا " به چاپ رسیده است. در این مجموعه نویسنده در قالب یک داستان ساده کودکان را با برخی از عادات و اخلاق‌های ناپسند آشنا می‌کند و به آن‌ها کمک می‌کند تا با کنار گذاشتن این رفتارهای زشت، فردی بهتر برای خانواده و جامعه باشند و مهارت‌های زندگی اجتماعی را به آنان می‌آموزد.

نویسنده ی کتاب که خود معلم و مشاور مدرسه نیز می باشد از نزدیک با کودکان بسیاری که این مشکلات را داشته اند برخورد داشته و در این مجموعه تجربیات خود را در قالب داستان های کودکانه آورده است. یک روز معلم با یک پیتزای پاستیلی که پاستیل هایش طعم ماهی شور می دادند وارد کلاس شد و از بچه ها خواست تا طعم آن را امتحان کنند. همه ی بچه ها از این کار امتناع کردند.

سپس آقای معلم برای این کار جایزه ای در نظر گرفت و به بچه ها گفت اگر همه ی آن ها یک گاز کوچک به پیتزا بزنند برایشان زنگ تفریح تشویقی در نظر می گیرد و حتی اگر مزه اش را دوست نداشتند می توانند آن را تف کنند. تک تک بچه ها به خاطر جایزه این کار را انجام دادند، اما " نوربرت " تنها بچه ای بود که این کار را انجام نداد.

همه ی هم کلاسی ها از نوربرت درخواست می کردند که به خاطر جایزه هم شده این کار را انجام دهد اما باز هم او حاظر به انجام این کار نبود. هر بار معلم مقدار جایزه را بالا می برد و فشار هم کلاسی ها بر روی او بیشتر می شد، اما او هم چنان مقاومت می کرد تا این که ...

این کتاب به کودکان می آموزد چگونه در مقابل فشارهای اطرافیان برای انجام کارهایی که دوست ندارند مقاومت کنند ومهارت " نه " گفتن را به آنان می آموزد. در انتهای کتاب نکاتی برای والدین و بزرگ تر ها به چاپ رسیده و آنان را نسبت به فشار روانی که هم سن و سال ها ممکن است به کودکان و نوجوانان وارد کنند، آگاه می کند و روش هایی را برای بیرون آمدن از شرایط بحرانی فشارهای روانی ارائه می دهد. نقاشی های کتاب را " آنیتا دوفالو " تصویر گر کتاب به زیبایی کشیده و اجرا کرده است. کتاب برای گروه سنی ب و ج به چاپ رسیده است.

بخشی از کتاب می‌گویم نه! (کتاب‌های جولیا)

اسم من نوربرت است.

من دوست دارم خودم باشم! نقاشی کشیدن را دوست دارم و نقاشی های خوبی هم می کشم. عاشق بازی هندبال هستم. دوست دارم با دوستانم تفریح کنم و مثل«آدم» های دیگرتوی همه ی غذا هایی که می خورم پاستیل رنگی هست. هفته ی پیش، آقامعلم با یک پیتزای پاستیلی وارد کلاس شد. به هر کس یک تکه ی کوچک داد و گفت:

«بچه ها، قبل از این که پیتزا را بخورید، به حرف هایم گوش کنید. من می دانم که بیشتر پاستیل ها شیرین هستند، اما می خواهم که شما پاستیل را با مزه ی جدیدی امتحان کنید. الان می گویم چکار باید بکنید.

این پیتزا مخصوص است و روی آن پاستیل هایی چیده شده که شما هرگز ندیده اید. این پاستیل ها مزه ی ماهی شور می دهند.

من خودم خواستم از این پاستیل روی پیتزامان بچینند تا بتوانم به شما نشان دهم که شجاعت آن را دارید که مزه های مختلف را امتحان کنید. حالا تا پیتزا از دهان نیفتاده شروع کنید به خوردن.»

نلدا گفت: «ماهی شور ... اَه ...»

هیچ کس به پیتزایش دست نزد. همگی زانوهایمان را بغل کردیم و نشستیم.

آقا معلم گفت: «خیلی خوب، پس بیایید جایزه بگذاریم! اگر همه ی شما حتی یک گاز کوچولو موچولو به این پیتزا بزنید، به همه زنگ تفریح تشویقی می دهم! اگر مزه اش را دوست نداشتید، می توانید آن را تف کنید.»

بوستر اولین کسی بود که آن را امتحان کرد. او گاز بزرگی به پیتزا زد. بعد آن را جوید و قورت داد. گفت: «خوب نیست.»

دوقلوها، تامی و لانی، هم دقیقاً همین کار را کردند. بعد تامی به لانی گفت: «آن قدر هم که به نظر می رسد بد نیست.»

نلدا دماغش را کج و کوله کرد، چشم هایش را جمع کرد و گفت: «اَه، ماهی!»

بعد یک گاز کوچک زد تا به حرف معلم گوش کرده باشد. بقیه هم یکی یکی گاز کوچولویی زدند. اما من آن جا نشسته بودم و حالم داشت به هم می خورد!

آقا معلم گفت: «برای گرفتن زنگ تفریح تشویقی همه باید کمی از این پیتزا را امتحان کنند. انگار نوربرت آخرین نفر است.»

من حاضر نبودم به پیتزایم دست بزنم ... زانوهایم را بغل کردم و نشستم.

«عجله کن نوربرت، امتحان کن، آن قدر ها هم بد نیست. به زنگ تفریح اضافه فکر کن. خیلی به همه ی ما خوش می گذرد!»

«راست می گوید، نوربرت، زود باش، فقط یک گاز کوچولو! اگر بدمزه بود، تف کن. فقط امتحانش کن.»

یکدفعه احساس کردم بدجوری زیر فشار هم کلاس هایم هستم.

فشار زیادی توی سرم احساس می کردم. فکر کنم به 100 رسیده بود! فشار هم کلاس ها چقدر بد است.

انگار به زانوهایم فشار می آورد و انگشتان پاهایم را مثل طناب می کشد. این فشار مجبورم می کند کارهایی را انجام بدهم که دلم نمی خواهد. نمی توانم جیک بزنم.

بعد خیلی جدی به همه نگاه کردم و گفتم: «نه! من قصد ندارم امتحانش کنم.»

کتاب می‌گویم نه! نوشته‌ی جولیا کوک و ترجمه‌ی سینا امینی توسط انتشارات فنی ایران به چاپ رسیده است.

 



  • کتاب‌های نردبان
  • نویسنده: جولیا کوک
  • مترجم: سینا امینی
  • انتشارات: فنی ایران

جولیا کوک


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب می‌گویم نه! (کتاب‌های جولیا) | نردبان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل