کتاب گدا - نجیب محفوظ

کتاب گدا به قلم نجیب محفوظ با ترجمه محمد دهقانی در انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.

کتاب گدا داستان عمر وکیلی جوان موفق، ثروتمند و مورد احترام در قاهره است. که با بحران روانیِ میانسالی مواجه شده است. او جوانی خود را برای شعر و سوسیالیست صرف کرده اما با گذر ایام آرمان های خود را فراموش کرده و اکنون در ناخودآگاه خود به دنبال گمشده ای می گردد و این شروع ماجرایی است. برای اینکه از زندگی خانوادگی اش فاصله بگیرد و با خیانت به زینب عشق دیرینش شبها را تا سحر با دیگران سپری کند. این شیوه زندگی او را از همسر محبوبش زینب و دخترانش بثینه و جمیله و پسرش سمیر و حتی دو دوست صمیمی اش مصطفی و عثمان دور کرده و به نوعی انحطاط اخلاقی می کشاند.

برشی از متن کتاب

بحثی در این میان نیست مرد قدیم تو اکنون از پوست خود به در آمده است. اینک نفس زنان به دنبال صدایی مرموز می دود و در پس خود مشتی خاک بر جای می نهد. شادی های دیروز و حتی مدینه فاضله را ... مشتی خاک. و حتی دخترک زیبا و امیدبخش را هنگامی که رنگهای کلیسا صدا می کرد. با شیفتگی در چشمان سبزش نگریستی  و گفتی : -عشق از خطر نمی ترسد ....... او به تو آویخت و آهسته گفت : - اما خانوده ام ..... - من خانوده ات هستم ، من همه چیزم ، و عشقت تا قیامت همراه من است! و امروز زندگی ات به ترانه ای  هرزه بند است . - بخواب زینب ، به من و خودت رحم کن. اما زنی دیگر بر صحنه سرخ ایستاده بود و می خواند: هر چه دیدم چهره اش را بیشتر ، گشتم از شوقت همی لبریزتر هرچه شد شوقم افزون گردید باز آتش عشق تو در من تیزتر به مصطفی رو کرد و پرسید: مارگریت کجاست؟ مصطفی رفت و پس از چند دقیقه ای برگشت و گفت : خبر ناخوشایندی است... چه شده؟ رفته! کجا؟ خارج از کشور! همین طور یک دفعه گذاشته رفته؟ مصطفی با بی اعتنایی دستی تمام دار و گفت: باید یکی دیگر را پیدا کنیم....

(برنده جایزه نوبل 1988) نویسنده: نجیب محفوظ مترجم: محمد دهقانی انتشارات: نیلوفر