loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب کوری | ژوزه ساراماگو؛ ترجمه مهدی غبرایی

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
190,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

درباره ی کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو

کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو با ترجمه‌ی مهدی غبرائی توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است. کتاب "کوری" رمانی خواندنی است که روایتگر ماجرایی عجیب و غریب از نابینا شدن غیرمنتظره و بی‌دلیل ساکنان یک سرزمین است؛ بیماری‌ای که به سرعت بین مردم شیوع می‌یابد.

در ابتدای داستان، با راننده‌ای سی‌وهشت ساله آشنا می‌شویم. مردی که خسته و کلافه از کار و فعالیت شغلی، سوار بر اتومبیل شخصی‌اش، به سوی خانه‌ی خود حرکت می‌کند. مرد قصه، در میانه‌های راه، و پشت چراغ راهنمایی و رانندگی، به انتظار سبز شدن چراغ می‌ایستد. اما ناگهان، رنگ سفیدی تمام فضای اطراف چشمانش را پر می‌کند و مانع دیدن محیط پیش رویش می‌گردد. در نتیجه، مرد وحشت‌زده و غمگین، توانایی راندن اتومبیل خود را از دست می‌دهد.

دقایقی بعد، سرنشینان خودروهای پشت سر او، با تصور اینکه اتومبیل این مرد خراب شده، جهت کمک به سویش میروند. در مقابل، وی پس از شنیدن صدای افراد حاضر در اطراف خودرویش، با صوتی لرزان ادعا می‌کند که کور شده است و چیزی را نمیبیند. حضار با تلاش فراوان، او را آرام کرده و تصمیم می‌گیرند که وی را به بیمارستان ببرند. اما راننده‌ی قصه، مانع این کار شده و از آن‌ها می‌خواهد که او را به منزلش برسانند. یک نفر از میان جمع، داوطلب شده و مرد قصه را تا داخل آپارتمانش راهنمایی می‌کند. سپس از او خداحافظی کرده و ساختمان را ترک می‌نماید.

مرد قصه، تنها و ناامیدانه، به انتظار بازگشت زنش به خانه، می‌نشیند تا موضوع را با او در جریان گذاشته و عاجزانه از همسرش طلب یاری کند. پس از ساعاتی، زن به منزل آمده و از نابینایی شوهرش مطلع می‌گردد. در نتیجه، مضطرب و پریشان، همراه با همسرش، به مطب یک چشم‌پزشک مراجعه می‌کند. اما پزشک پس از معاینه‌ی دقیق مرد، ادعا می‌کند که بیمارش، از نظر علمی هیچ مشکلی ندارد؛ موضوعی عجیب که همچون بیماری‌ای مسری، گریبان عده‌ی زیادی را گرفته و اتفاقاتی دنباله‌دار را ایجاد می‌کند.

بخشی از کتاب کوری؛ ترجمه ی مهدی غبرائی

همسر چشم‌پزشک با خود گفت باید چشم‌هایم را باز کنم. در طول شب هر بار که از خواب بیدار شد، از پشت پلک‌های بسته نور ضعیف چراغ‌ها را دید که بخش را به زحمت روشن می‌کرد، اما حالا متوجه تغییر دیگری شده بود، نور دیگری می‌تابید، شاید تاثیر نخستین پرتو سپیده‌دم بود، شاید هم همان دریای شیر کم‌کم چشم‌هایم را در خود غرق می‌کرد.

با خود گفت ده شماره می‌شمرد و بعد پلک‌هایش را باز می‌کند، باز گفت و باز شمرد و باز چشم‌هایش را وا نکرد. می‌شنید که شوهرش در تخت بغلی نفس‌های عمیق می‌کشد و یکی دیگر خرخر می‌کند، از خود پرسید نمی‌دانم زخم پای آن مرد چطور شده، اما در همان لحظه پی برد که چندان هم دلش نمی‌سوزد، می‌خواست وانمود کند دلواپس چیز دیگری است، دلش نمی‌خواست چشم باز کند.

لحظه‌ای بعد بی‌اراده، نه آگاهانه چشم باز کرد. از پنجره‌هایی که از نیمه‌ی دیوار شروع می‌شد و تا یک وجبی سقف ادامه داشت، روشنایی کبود و کدر سپیده‌دم می‌تابید. زمزمه کرد من کور نیستم، و ناگهان سراسیمه روی تخت نیم‌خیز شد، نکند دختر عینکی در تخت آن طرفی صدایش را شنیده باشد.

اما او خواب بود. روی تخت بعدی، تخت کنار دیوار، پسربچه هم خواب بود، همسر چشم‌پزشک فکر کرد، او هم کار مرا کرده، امن‌ترین جا را به پسرک داده، چه دیوار شکننده‌ای می‌سازیم، فقط سنگی در وسط راه بی‌هیچ امیدی جز اینکه پای دشمن به آن بگیرد.

دشمن، کدام دشمن، هیچ‌کس در اینجا به ما حمله‌ور نمی‌شود، ولو اینکه در بیرون چیزی دیده، دزدیده یا کسی را کشته باشیم، هیچ‌کس برای دستگیری ما به اینجا نمی‌آید، ماشین دزد هیچ‌جا نمی‌توانست مثل اینجا از آزادی برخوردار باشد، آنقدر از آدم به دوریم که یکی از همین روزها دیگر خودمان را هم نخواهیم شناخت، یا حتی اسم‌مان را فراموش می‌کنیم، تازه اسم، دیگر به چه دردمان میخورد، هیچ سگی سگ دیگر را از روی نامش تشخیص نمی‌دهد و نمی‌شناسد، سگ‌ها یکدیگر را از بوی هم می‌شناسند، حالا ما هم شده‌ایم نسل دیگری از سگ، یکدیگر را از روی عوعو یا حرف زدن می‌شناسیم، و باقی چیزها، خصوصیات چهره، رنگ چشم یا مو اهمیتی ندارد، انگار نه انگار که وجود دارد، هنوز هم میبینیم، ولی تا کی، روشنایی کمی تغییر کرده، الان که شب برنمی‌گردد، لابد ابر توی آسمان است و...



  • نویسنده: ژوزه ساراماگو
  • مترجم: مهدی غبرائی
  • انتشارات: مرکز

ژوزه ساراماگو

 ژوزه ساراماگو کیست؟

«ژوزه ساراماگو» نویسنده‌ای اهل کشور پرتغال است که توانست در سال 1998 جایزه نوبل را از آن خود کند. این نویسنده دیدگاه‌های خاصی را در کتاب‌های خود به مخاطبین عرضه می‌کند. بیشتر از دو میلیون نسخه از کتاب‌های این نویسنده بزرگ تنها در کشور پرتغال به فروش رسیده است. هم‌چنین آثار او به بیشتر از بیست زبان دنیا ترجمه و چاپ شده است. در این مطلب با زندگی‌نامه ژوزه ساراماگو و آثار او بیشتر آشنا می‌شویم. بیوگرافی ژوزه ساراماگو

زندگی‌نامه ژوزه ساراماگو

ژوزه ساراماگو در سال 1922 در دهکده کوچک «آزینهاگا» در «ریباتجو» در کشور پرتغال به دنیا آمد. خانواده او از دهقانان بدون زمین بودند که لقب پدر او «Saramago» بود؛ کلمه‌ای پرتغالی که به معنای «تربچه وحشی» است که هنگام تولد ژوزه با نام او نیز به صورت تصادفی ثبت شد. در سال 1924 خانواده ساراماگو به پایتخت پرتغال یعنی «لیسبون» نقل مکان کردند و پدرش به عنوان پلیس شروع به کار کرد. چند ماه پس از این جابه‌جایی برادر بزرگتر او فوت کرد و ژوزه تعطیلات را در کنار پدربزرگ و مادربزرگش گذراند. به دلیل این‌که والدین او از پس هزینه‌های تحصیل ژوزه در مدرسه راهنمایی برنمی‌آمدند او را در دوازده سالگی به مدرسه فنی منتقل کردند و او پس از فارغ‌التحصیلی دو سال به عنوان مکانیک خودرو مشغول به کار شد. در این مدت او به مطالعه کتاب‌های گوناگون علاقه‌مند شد و به کتابخانه عمومی لیسبون مراجعه می‌کرد و در آن‌جا وقت خود را به مطالعه می‌‌گذراند. [caption id="attachment_273123" align="aligncenter" width="600"]معرفی ژوزه ساراماگو تصویری از ژوزه ساراماگو در سنین کودکی[/caption] در سال 1944 با «ایلدا ریس» ازدواج کرد که حاصل آن تنها یک دختر به نام «ویولانته» بود. او در این مدت کارمند دولت شده بود و در اداره خدمات رفاه اجتماعی فعالیت می‌کرد. سپس در یک انتشارات به عنوان مترجم و پس از آن به عنوان روزنامه‌نگار فعالیت کرد. او در سال 1970 از همسر خود جدا شد و در سال 1988 با روزنامه‌نگار اسپانیایی به نام «پیلار دل ریو» ازدواج کرد و تا آخر عمر با او ماند. دل ریو مترجم کتاب‌های ساراماگو به زبان اسپانیایی است. این نویسنده در سال 2007 بنیادی به نام «بنیاد ژوزه ساراماگو» راه‌اندازی کرد. هدف این ارگان گسترش و دفاع از حقوق بشر و رواج فرهنگ در پرتغال و باقی کشورها و محافظت کردن از محیط زیست است. این بنیاد در شهر لیسبون، پایتخت کشور پرتغال قرار دارد. [caption id="attachment_273126" align="aligncenter" width="600"]زندگی‌نامه ژوزه ساراماگو ژوزه ساراماگو و همسر دومش «پیلار دل ریو»[/caption]


مطالعه بیشتر: زندگینامه و آثار ساموئل بکت 


شروع حرفه ادبی ژوزه ساراماگو

اولین اثر ادبی او رمانی به نام سرزمین گناه بود که در سال 1947 چاپ شد. سپس در سال 1966 کتاب شعری به نام شعرهای ممکن منتشر کرد. در سال 1970 باز هم مجموعه شعر دیگری را به چاپ رساند. او پیش از آن که وقت خود را به نوشتن رمان اختصاص دهد به نوشتن مقاله‌های مختلف، نوشته‌های سیاسی، کتاب راهنمای نقاشی و خوش‌نویسی، مجموعه داستان‌های کوتاه، نمایشنامه، شعر بلند مشغول بود. جالب است بدانید که این نویسنده که امروز یکی از نویسندگان مشهور جهان است و کمتر کسی است که نام او یا نام کتاب معروف او را نشنیده باشد تا سن شصت سالگی به موفقیت و شهرت خاصی دست پیدا نکرده بود. او در سن شصت سالگی با انتشار چهارمین رمان خود به نام بالتازار و بلموندا که داستان عشقی بین یک سرباز معلول و یک جوان باهوش در جریان تفتیش عقاید قرن هجدهم در لیسبون است به شهرت بین‌المللی رسید و مورد توجه قرار گرفت. این رمان برنده جایزه «PEN Club» پرتغال شد. شرح حال ژوزه ساراماگو پس از انتشار رمان‌های سال مرگ ریکاردو ریش و تاریخ محاصره لیسبون منتقدان ادبی متوجه سبک پیچیده اما ظریف ساراماگو، ذکاوت، هوش و لحن خاص داستان‌های او شدند. کتاب تاریخ محاصره لیسبون که در سال 1989 منتشر شد داستانی چند لایه است که به عدم اطمینان وقایع تاریخی می‌پردازد و داستان شخصی است که عاشق رئیس خود می‌شود. طبق گفته نویسنده بسیاری از شخصیت‌های این داستان وجود دارند. او این رمان را به همسر خود تقدیم کرده است.

مرگ ژوزه ساراماگو

متأسفانه این نویسنده فقید در طول زندگی از بیماری سرطان خون رنج می‌برد. او در تاریخ 18 ژانویه سال 2010 زمانی که 87 سال داشت در اسپانیا از دنیا رفت. یک سال پیش از این تاریخ نیز به ذات‌الریه مبتلا شده و در بیمارستان بستری شده بود. این نویسنده تا پایان زندگی خود به نوشتن ادامه داده بود. در پی مرگ او کشور پرتغال دو روز عزای عمومی اعلام کرد. مراسم تشییع جنازه او در تاریخ 20 ژانویه سال 2010 در لیسبون با حضور بیشتر از بیست هزار نفر برگزار شد. درباره‌ی ژوزه ساراماگو

سبک نگارش ژوزه ساراماگو

رمان‌های ساراماگو غالباً سناریوهایی خارق‌العاده را ارائه می‌کنند. برای نمونه در رمان قایق سنگی، «شبه جزیره ایبری» از بقیه قسمت‌های اروپا جدا شده و به سمت اقیانوس اطلس راهی می‌شود. در رمان کوری کشوری بدون نام به بیماری عجیبی به نام «کوری سفید» دچار می‌شود. ساراماگو تلاش می‌کرد تا با قلمی همدلانه در مورد انزوای زندگی شهری معاصر انسان‌ها بنویسد. شخصیت‌های داستان‌های او تلاش می‌کنند تا با همدیگر به عنوان یک اجتماع ارتباط برقرار کنند و برای یافتن معنا و عزت به دور از ساختارهای سیاسی یا اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. هنگامی که از ساراماگو پرسیده شد که در مورد برنامه روزانه نوشتن خود توضیح بدهد گفت: «من دو صفحه می‌نویسم و سپس فقط می‌خوانم و می‌خوانم و می‌خوانم». سبک ژوزه ساراماگو

کتاب‌های ژوزه ساراماگو

ساراماگو در طول مدت زندگی خود آثار بسیار زیادی را منتشر کرده است. از میان این همه برخی که مهم‌تر هستند در زیر معرفی می‌کنیم و در بخش بعدی آثار برجسته این نویسنده را بررسی می‌کنیم:

  • این جهان و جهانی دیگر (1971)
  • چمدان مسافر (1973)،
  • نظراتی که DL داشت (1974)،
  • سال 1993 (1975)،
  • یادداشت‌ها (1976)،
  • زندگی چیزها (1978)،
  • سفری به پرتغال (1980)،
  • بالتازار و بلموندا (1982)،
  • قایق سنگی (1986)،
  • سال مرگ ریکاردو ریس (1984)،
  • تاریخ محاصره لیسبون (1989)،
  • انجیل به روایت عیسی مسیح (1991)،
  • کوری (1995)،
  • همزاد (2004)،
  • دخمه (2000)،
  • در ستایش مرگ (2005)،
  • خرده خاطرات (2006)

آثار برجسته و معروف ژوزه ساراماگو

در ادامه پنج اثر برجسته از ساراماگو را معرفی می‌کنیم.

کتاب کوری

کتاب کوری یا نابینایی کتابی است در وصف مردمان یک کشور ناآشنا که همگی به یک بیماری مشترک دچار شده‌اند: کوری سفید و جز هاله‌ای سفید هیچ چیز نمی‌بینند. این کتاب روایت بسیار جذابی دارد و ویژگی‌های خارق‌العاده آن در ادامه توضیح داده می‌شود. به جرئت می‌توان گفت که رمان کوری بهترین کتاب ژوزه ساراماگو محسوب می‌شود.

کتاب بینایی

این کتاب مجموعه‌ای است که ده سال پس از انتشار کتاب کوری منتشر شده است. روایت در همان کشور قبلی اتفاق می‌افتد. داستان با انتخابات پارلمانی شروع می‌شود که بیشتر از هشتاد درصد مردم رأی سفید داده‌اند. چند شخصیت که در رمان کوری حضور داشتند در این رمان نیز حضور پیدا کرده‌اند.

کتاب در ستایش مرگ

این کتاب که اسم اصلی آن «وقفه در مرگ» است بسیار جذاب است. داستان درباره مردمان یک کشور است که مدت‌های زیادی است هیچ‌کدام از آن‌ها نمرده‌اند و به نوعی دارای زندگی جاوادنه‌ای شده‌اند. همین امر موجب رقم خوردن اتفاقات غیرمنتظره‌ای می‌شود و مردم و دولت با مشکلات جدیدی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

کتاب همزاد

همزاد کتابی است که به زبان پرتغالی با نام «مرد کپی شده» منتشر شده است. این کتاب جذاب درباره مردی به نام ماکسیمو است که معلم تاریخ در یک دبیرستان است. روزی این شخص در یک برنامه تلویزیونی شخصی را مشاهده می‌کند که درست شبیه اوست. پس از این اتفاق او وسواس زیادی نسبت به این بازیگر پیدا می‌کند و شروع به تحقیق درباره او می‌کند.

کتاب خرده خاطرات

این کتاب که با نام «خاطرات جوانی من» نیز شناخته می‌شود شامل خاطراتی از دوران کودکی ساراماگو است. امی شالان یکی از روزنامه‌نگاران گاردین نوشته است: «این کتاب به شکل استادانه‌ای نوشته شده است. هیچ‌کدام از این خاطره‌ها نمایشی نبوده و طنزهای فریبنده و تعامل شدیدی را با امور روزمره نمایان می‌سازند.» این کتاب به نوعی بیوگرافی ژوزه ساراماگو از زبان خودش است. [caption id="attachment_273187" align="aligncenter" width="900"]کتاب‌های ساراماگو تصویر سه کتاب از کتب مهم ساراماگو[/caption]

بهترین کتاب ژوزه ساراماگو

داستان کتاب کوری در مورد یک بیماری اپیدمی در یک کشور بدون نام است. این اپیدمی که کوری سفید نام دارد با سرعت زیادی تمام کشور را می‌بلعد. در این میان تنها یک نفر وجود دارد که از این بیماری مصون مانده است. دولت تلاش می‌کند تا با راه‌حل‌های مختلف این بیماری را مهار کند و از راه‌های ناشایست اقدام می‌کند اما طولی نمی‌کشد که نظم اجتماعی کشور به هم می‌خورد. این اثر یکی از شاهکارهای ساراماگو و یکی از مشهورترین کتاب‌های اوست. کتاب نابینایی، کتابی بود که مورد توجه کمیته نوبل واقع شد. در ادامه همین مجموعه کتاب دیگری با نام بینایی را منتشر کرد. از این دو کتاب دو فیلم با همین نام ساخته شده است و مجله «نیویورک تایمز» در وصف این رمان گفته است: «وسعت حماسی اثر کوری، آثار گابریل گارسیا مارکز را در یادها زنده می‌کند». نکته جالبی که در مورد این رمان وجود دارد این است که ساراماگو برای هیچ‌کدام از شخصیت‌های این کتاب نامی انتخاب نکرده است اما با این حال هیچ پیچیدگی یا گنگی هنگام خواندن برای خواننده به وجود نمی‌آید. در عوض برای معرفی شخصیت‌ها از ویژگی‌های آن‌ها استفاده کرده است. در ایران بیشتر از ده مترجم در انتشارات گوناگون این کتاب را به زبان پارسی برگردانده‌اند. [caption id="attachment_273188" align="aligncenter" width="900"]بهترین کتاب ژوزه ساراماگو کوری، بهترین اثر ژوزه ساراماگو[/caption]

جوایز و افتخارات ژوزه ساراماگو

در سال 1998 «آکادمی سوئد»، ژوزه ساراماگو را به عنوان دریافت‌کننده جایزه نوبل ادبیات آن سال انتخاب کرد. او زمانی که می‌خواست برای نمایشگاه کتاب به «فرانکفورت» برود این خبر را دریافت کرد. این خبر او و سردبیرش را غافلگیر کرد. کمیته نوبل به دلیل وجود شک و تردید مدرن در مورد حقایق، بیان دلسوزانه و کنایه‌وار تمثیلات همراه با تخیل ساراماگو را ستود و او را به عنوان برنده جایزه نوبل انتخاب کرد.

نظر سایر نویسندگان درباره ژوزه ساراماگو

افراد زیادی در طول تاریخ به ستایش این نویسنده بزگ پرداخته‌اند. برای نمونه در سال 2003 «هارولد بلوم» در مورد ساراموگو چنین بیان کرد:

«ساراماگو با استعدادترین رمان‌نویس موجود در جهان امروز است.» هم‌چنین در سال 2010 بیان داشت که ساراماگو بخشی دائمی از قانون غربی است.

ساراماگو سبک متمایز «جریان مداوم» خود را با علائم نگارشی مختصر ابداع کرد. «مارگارت جول کوستا»، مترجم ساراماگو، با ستایش از او تخیل ساراماگو را فوق‌العاده خواند و او را  بزرگترین نویسنده معاصر پرتغالی نامید. هم چنین گفته است که صدای روایی یکپارچه ساراماگو مانند گفتار است؛ او صداها را ارکستر می‌کند و مکث می‌کند.

چرا باید آثار ژوزه ساراماگو را بخوانیم؟

اگر شما نیز از مخاطبان پروپا قرص نوشته‌های ژوزه ساراماگو باشید حتماً می‌دانید که این نویسنده در هر کتابی یک غافلگیری برای شما دارد. این نویسنده هنجارشکن و پیش‌بینی‌ناپذیر هر بار داستانی تازه را روایت می‌کند. ساراماگو با روایت کردن داستان‌های ساده اما جدید مفاهیم مختلفی را به چالش می‌کشد و همواره تلاش می‌کند دید تازه‌ای به مخاطب ارائه کند. با وجود این که فضای کتاب‌های ساراماگو ممکن است کمی غریب به نظر برسد اما او در کتاب‌های خود به مسائلی می‌پردازد که هم‌اکنون در جهان ما وجود دارند اما ما از دیدن آن‌ها غافلیم. بنابراین اگر به دنبال نویسنده‌ای می‌گردید که وسعت دید شما را بزرگتر کند حتماً باید کتاب‌های برجسته‌ی این نویسنده پرتغالی را مطالعه کنید. او هنگام گفتگو با «The Observer» در سال 2006 گفت: «نقاش نقاشی می‌کشد، نوازنده موسیقی می‌سازد، رمان‌نویس رمان می‌نویسد. اما من معتقدم که همه ما تاثیری داریم، نه به این دلیل که یکی هنرمند است، بلکه به دلیل اینکه ما شهروند هستیم؛ به عنوان شهروند همه ما موظف به مداخله و مشارکت هستیم. این شهروند است که امور را تغییر می‌دهد. من نمی‌توانم خودم را خارج از هر نوع درگیری اجتماعی یا سیاسی تصور کنم». درباره‌ی ساراماگو

تقویم زندگی ژوزه ساراماگو

  • تولد: 16 نوامبر 1922
  • مکان تولد: آزینهاگا در پرتغال
  • ازدواج اول: ایلدا ریس 1944
  • ازدواج دوم: پیلار دل ریو 1988
  • سال انتشار کتاب‌های مهم:
  • کوری 1995
  • انجیل به روایت عیسی مسیح 1991
  • همزاد 2002
  • بینایی 2004
  • در ستایش مرگ 2005
  • خرده خاطرات 2006
  • تاریخ مرگ: 18 ژانویه 2010 (87 سال)

خرید آثار ژوزه ساراماگو از کتابانه

برای تهیه و مطالعه آثار ژوزه ساراماگو می‌توانید به صورت اینترنتی و از طریق فروشگاه کتابانه اقدام کنید. کتابانه کتاب‌های برتر ژوزه ساراماگو را با بهترین ترجمه‌ها و به صرفه‌ترین قیمت‌ها به مخاطبان و دوست‌داران کتاب عرضه می‌کند. پس از ثبت سفارش خود در کتابانه کتاب‌های خود را در منزل تحویل بگیرید و از این خرید و مطالعه لذت ببرید.


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب کوری | ژوزه ساراماگو؛ ترجمه مهدی غبرایی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل