loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب کار گروهی (کتاب های جولیا)

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب کار گروهی نوشته ی جولیا کوک و ترجمه ی سینا امینی توسط انتشارات فنی ایران به چاپ رسیده است.

" آرجی " نام پسر بچه ای است که هیچ علاقه ای به انجام دادن کارها به صورت گروهی ندارد. او همیشه تمام کارهای خود را به تنهایی انجام می دهد چرا که معتقد است: کار گروهی انجام دادن نتیجه را بدتر می کند چون هرکسی به فکر خودش می باشد. یک روز در مدرسه خانم معلم، بچه ها را به گروه های چهار نفره تقسیم می کند تا هر کدام یک تحقیق علمی انجام دهند، روزنامه دیواری درست کنند و در نهایت آن را در کلاس برای دیگران توضیح دهند. آرجی از این موضوع ناراحت می شود؛ او در ابتدا سعی می کند با هم گروهی هایش همکاری کند ولی در نهایت به نتیجه ی همیشگی خود می رسد. او پیش خانم معلم می رود و از او می خواهد اگر امکان دارد خودش به تنهایی تحقیق را انجام بدهد، اما پیشنهاد او پذیرفته نمی شود. اکنون او سر در گم مانده است که چطور می تواند از عهده ی انجام این کار سخت برآید...

" کار گروهی " جلد دیگری از مجموعه ی " کتاب های جولیا " می باشد که در چند جلد با عناوینی از جمله ریکی دست کج، دلم می خواهد هر کاری دوست دارم بکنم!، می گویم نه، اجازه بگیریم!، پاستیل های ضد قلدری، کاش حرف گوش کن بودم، و... با هدف آموزش مهارت های فردی و اجتماعی در قالب داستان، برای کودکان تهیه و به چاپ رسیده است. صفحات مصور، متن ساده و رنگ آمیزی شاد تصاویر از جمله نکات مثبت این کتاب ها می باشد.

 


برشی از متن کتاب


من آرجی هستم. همه به من می گویند بازیکن بودن در تیم کافی نیست و باید یاد بگیرم چطور با بقیه ی اعضای تیمم همکاری کنم و کارها را با آنها تقسیم کنم. من همین  حالا هم بازیکن خوبی برای تیمم هستم. من در تیم فوتبال بازی می کنم و ما هر هفته حداقل دو مسابقه داریم. ولی اصلا کار گروهی را دوست ندارم. خانم معلم سر کلاس به همه ی ما می گوید که  گروهی کار کنیم، با هم بودن یعنی نتیجه ی بهتر گرفتن. اما من فکر می کنم کار گروهی یعنی، نتیجه ی بدتر گرفتن. چند روز پیش، خانم معلم ما را به گروه های چهار نفره تقسیم کرد و به هر گروه یک تکلیف داد. تکلیف گروه ما این بود که در مورد مومیایی ها تحقیق کنیم، بعد یک روزنامه ی دیواری درست کنیم و درباره ی آن برای کلاس توضیح بدهیم. من و بِرنیس توی یک گروه بودیم. او فقط دستور می دهد و خیال می کند همه چیز را می داند. فرانکی هم توی گروه ما بود؛ همان که تازه آمده و خط اَش خیلی بد است و فقط بلد است خط خطی کند. نفر آخر هم نورما بود؛ همان دختری که انگشتش را توی دماغش می کند...! تصمیم گرفتیم یکی از بچه های گروه را توی دستمال کاغذی بپیچیم و مومیایی کنیم. همه می  خواستیم مومیایی شویم... حتی من. برنیس سر همه داد کشید، چون هیچ کس حرف هایش را گوش نمی کذد. فرانکی هم گریه کرد، چون نگذاشتیم او روزنامه دیواری را درست کند. نورما هم تمام مدت انگشتش توی دماغش بود و روی هر کدام از ما اسمی گذاشت. به خانم معلم گفتم: من دوست ندارم توی هیچ گروهی باشم. دلم می خواهد خودم تنهایی کار کنم. او هم گفت: آرجی، وقتی با بقیه خوب کار کنی، کارهای بیش تری را می توانی انجام دهی! تازه یاد می گیری که چطور تقسیم کار کنی. به خودم گفتم: اما من کار گروهی را دوست ندارم...

  • کتاب های جولیا
  • مهارت های زندگی
  • نویسنده: جولیا کوک
  • مترجم: سینا امینی
  • انتشارات: فنی ایران

جولیا کوک


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب کار گروهی (کتاب های جولیا)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل