loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ناکدبانو اثر سوفی کینسلا

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره‌ی کتاب ناکدبانو

کتاب "ناکدبانو" روایتگر زندگی پر پیچ‌وخم زنی جوان است و حکایت‌هایی جذاب و طنزآمیز را برای مخاطب تشریح می‌کند.
شخصیت اصلی قصه، "سامانتا" نام دارد. او زنی 29 ساله و پرمشغله است که به عنوان وکیلی موفق و متعهد در کشور لندن زندگی می‌کند. در واقع این زن، یکی از معاونان شرکت "کارتر اسپینک" می‌باشد؛ شرکت حقوقی بسیار بزرگ و شناخته شده‌ای با سودآوری بالا.

سامانتا، جهت حفظ سمت و تداوم همکاری خویش در این شرکت، مجبور است که بیش‌تر اوقات خود را به فعالیت‌های شغلی‌اش اختصاص بدهد؛ به طوری که مدام تحت فشارهای کاری قرار می‌گیرد و از هیچ فرصتی برای امور شخصی‌اش برخوردار نمی‌گردد. موضوعی که دوستان و اطرافیان سامانتا بر آن اصرار می‌ورزند. اما خود این زن، اصلا متوجه آن‌ها نمی‌شود.

داستان از روز تولد بیست و نه سالگی سامانتا آغاز می‌شود. بر خلاف روال معمول شرکت کارتر اسپینک، برخی از سهامداران ارشد، سامانتا را به عنوان یکی از معاونان موفق و کاردان، کاندید می‌کنند؛ انتخابی که ممکن است پس از تایید نهایی، او را به جوان‌ترین سهامدار تاریخ شرکت مبدل سازد. آرزویی بسیار بزرگ که زن قصه، همواره آن را در دل می‌پروراند.
مطابق زمانبندی‌های شرکت، روز بعد، باید جلسه‌ی انتخاب معاون برگزیده توسط افراد صلاحیت‌دار برگزار گردد؛ روزی سرنوشت‌ساز و پر از استرس برای سامانتا که داستانی پرکشش را در اختیار خواننده قرار می‌دهد.

 

بخشی از کتاب ناکدبانو

بدون فکر کردن، از قسمت پذیرش رد می‌شم. خیابون آفتابی و خیلی شلوغ‌پلوغه، چون وقت ناهار رسیده. یه پا رو جلوی پای دیگه می‌ذارم و بیرون می‌رم. بین این جمعیت، من فقط یک کامند معمولی‌ام.
فقط مساله اینه که من فرق دارم، من پنجاه میلیون پوند به مشتری ضرر زدم. پنجاه میلیون. این مبلغ مثل یه آهنگ توی سرم می‌چرخه.
نمی‌فهمم این اتفاق چطور افتاد، نمی‌فهمم. ذهنم بارها از اول مرورش میک‌نه، بارها و بارها، با وسواس. چطور ممکنه ندیده باشم؟ آخه چطوری متوجهش نشدم؟ حتما گذاشته بودنش روی میزم، بعد یه چیز دیگه اومد روی اون رو پوشوند، یه پوشه، یه کپه از قراردادها، یه فنجون قهوه.

یه اشتباه. تنها اشتباهی که تا حالا مرتکب شدم. دلم می‌خواد از خواب بیدار شم و بفهمم همه‌ی این‌ها فقط کابوس بودن. چیزهایی بودن که برای یکی دیگه اتفاق افتادن. یه داستانه که توی یه کافه دارم می‌شنوم و چشم‌هام از تعجب باز موندن. از کائنات بابت شانس خوبم تشکر می‌کنم که این بلا سر من نیومده... ولی سر من اومده.

کار من دیگه تمومه. آخرین کسی که توی کارتر اسپینک همچین اشتباهی کرد تد استیونز بود که یه مشتری رو از دست داد.

ده میلیون پوند، سال 1983. بلافاصله، اخراج شد. من الان پنج برابر اون به شرکت ضرر زدم.

روی قفسه‌ی سینه‌ام فشار احساس می‌کنم. انگار دارن خفه‌ام می‌کنن. فکر می‌کنم شاید دارم دچار حمله‌ی عصبی می‌شم.

روی یه نیمکت، کنار یه دیواره‌ی سنگی می‌شینم و صبر می‌کنم تا حالم بهتر شه.

خب، حالم بهتر نمی‌شه. دارم بدتر می‌شم.

یهو، از ترس، از جای خودم می‌پرم، چون موبایلم داره ویبره می‌زنه. گوشی رو بیرون می‌آرم و به صفحه‌ی نمایش نگاه می‌کنم.

می‌بینم که گای داره زنگ می‌زنه.

نمی‌تونم باهاش حرف بزنم. با هیچ‌کس نمی‌تونم حرف بزنم. الان، نه.

چند لحظه بعد، گوشی بهم می‌گه یه پیام صوتی برام فرستاده شده. گوشی رو نزدیک گوشم می‌برم تا پیام رو بشنوم.

«سامانتا!» گای خوشحال به نظر میاد. «کجایی؟ ما اینجا با نوشیدینی منتظریم تا خبر سهامدار شدن رو اعلام کنی!»

سهامدار شدن. دلم می‌خواد بزنم زیر گریه. اما... نمی‌تونم. این اشتباه اون‌قدر بزرگه که نمی‌شه با اشک ریختن کاری براش کرد. گوشی رو می‌چپونم توی جیبم و دوباره از جام بلند می‌شم ...

کتاب ناکدبانو به قلم سوفی کینسلا و ترجمه‌ی روناک احمدی‌آهنگر در نشر نون به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: سوفی کینسلا
  • مترجم: روناک احمدی‌آهنگر
  • انتشارات: نون

سوفی کینسلا


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ناکدبانو اثر سوفی کینسلا" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل