loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ناپلئون - فیلیکس مارکم

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب ناپلئون اثر فیلیکس مارکم با ترجمه ی سهیل سمی توسط نشر ثالث به چاپ رسیده است.

ناپلئون بناپارت، یکی از بزرگ ترین مردان تاریخ جهان و اولین امپراتور کشور فرانسه است که در نتیجه ی تصمیمات و اقدامات خویش، تاثیرات بسیار مهمی را بر روی سرگذشت فرانسه و اروپا به جای گذاشت. تاثیراتی قابل توجه، که صرف گذشت سال ها هنوز نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. همان طور که از عنوان کتاب نیز پیداست، نویسنده در طی محتوای این اثر، به توصیف شخصیت واقعی ناپلئون و سرنوشت او می پردازد؛ سرنوشتی پر فراز و نشیب و خواندنی که اگرچه تاکنون توسط نویسندگان متعدد سراسر جهان از ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار گرفته، اما فیلیکس مارکم، اطلاعات جالب توجه و جدیدتری را در ارتباط با آن، در دسترس مخاطب قرار می دهد. به طور کلی، نویسنده تمامی این اطلاعات را با در نظر گرفتن مطالب تازه ای که در طی سال های 1952 به بعد و از طریق راه های زیر به دست آمده است، شرح می دهد: نتایج کشف و رمزگشایی های صورت پذیرفته از نامه هایی که توسط ملکه ماری - لوئیز (همسر ناپلئون)، و خطاب به ناپلئون و فرزندش (دوک رایششتات) نگاشته شده، و هم چنین نکات به دست آمده از تحقیقات و کتاب های منتشر گردیده توسط نویسندگانی هم چون پروفسور ژی. گودشو و افراد بسیار دیگر.

بنا بر اظهارت شخصی نویسنده، مطالب کتاب، شرحی مفصل از زندگی نامه ی ناپلئون و چگونگی و نوع اندیشه ها و اعمال او را ارائه می نماید. از آن جایی که بخش عمده ای از زندگی ناپلئون با تاریخ اروپا آمیخته می باشد، بنابراین در مواقع لزوم، و جهت آشنایی هر چه بیش تر خواننده با جزئیات دقیق زندگی این شخص، بخش هایی از تاریخ فرانسه و اروپا نیز با بیانی ساده و روان تشریح می گردد. به طور کلی می توان گفت این کتاب برای تمامی افرادی که به تاریخ و سرگذشت مردان بزرگ تاریخی علاقه مند هستند، بسیار مفید و مناسب می باشد.


فهرست


مقدمه پیشینه ی کورسیکایی چرخش چرخ پیروزی در ایتالیا ماجراجویی در شرق برومر و مارنگو کنسول اول شارلمانی جدید آوسترلیتس و شکست اتحاد سوم امپراتوری ناپلئون سیستم قاره ای زخم اسپانیایی واگرام و بیداری اروپا فاجعه در روسیه لایپزیگ و کناره گیری صد روز و واترپلو سنت هلن اسطوره ی ناپلئونی ضمیمه ی 1. تشخیص بیماری ناپلئون ضمیمه ی 2. نقاب مرگ ناپلئون کتاب شناسی نقشه ها نمایه

برشی از متن کتاب


واگرام و بیداری اروپا ناپلئون نه تنها در اسپانیا، بلکه در کشورهای باجگزار اروپایی نیز تلاش کرد تا قانون ناپلئون را بسط و گسترش دهد. ناپلئون در کنگره ی ارفورت در سال 1808 از پادشاهان کنفدراسیون راین خواست تا این قانون را در کشورهای خود اجرا کنند. این قانون محملی بود که به واسطه ی آن، اصول انقلاب فرانسه به اروپا، تا لهستان و دالماتیا صادر شد. ناپلئون به ژروم، پادشاه وستفالیا، نوشت: «در آلمان، مثل فرانسه، ایتالیا و اسپانیا،؛ مردم تشنه ی عدالت و آزادی هستند. منافع قانون ناپلئون، فرایند قانونی در دادگاه علنی، هیئت منصفه، این ها ویژگی هایی هستند که پادشاهی شما را شاخص و متمایز می کنند ... مردم کشور شما باید از آزادی و برابری ای برخوردار باشند که در مابقی آلمان  کاملا ناشناخته است.» او برای ژوزف، که در آن زمان پادشاه ناپل بود، شرح داد که «باید در ایالات خود قانون مدنی را نهادینه کنید؛ این کار قدرت شمار ا تحکیم می کند، چون به این ترتیب، همه ی موقوفی ها ملغی می شوند و آن وقت جزو املاک بزرگی که خودتان ایجاد می کنید، املاک بزرگ دیگری وجود نخواهند داشت. این همان انگیزه ای است که من را به توصیه ی قانون مدنی و تثبیت آن در همه جا ترغیب کرده است.» شمال ایتالیا، غرب آلمان و فرو بومان، برعکس اسپانیا، طبقه ی متوسط قابل ملاحظه ای داشتند که از این اصلاحات استقبال می کرد، تا در نهایت منافع شان به واسطه ی مشقات سیستم قاره ای و سربازگیری، و بیداری تدریجی و کند آگاهی ملی از بین رفت. تصور و مفهومی که ناپلئون، به عنوان وارث عصر روشنگری و یک کورسیکایی که از سرزمین خود دور افتاده بود، از اروپا در ذهن داشت، برداشتی جهان وطنی بود، او سرتاسر اروپا را خانه ی خود می دانست. او تصور می کرد انشقاق ایدئولوژیکی اساسی اروپا نه یک شکاف عمودی میان ملت ها، که شکافی افقی میان طبقات است – طبقه ی متوسط و رعایا علیه دودمان گرایی سلطنتی و فئودالیسم منحط. بنابراین نابودی رژیم کهنه می بایست مسیر منتهی به مجموعه ی قوانین مشترک را هموار می کرد، مدیریتی مشترک و شهروندانی هم فکر و هم اندیشه در سرتاسر اروپا. او خیلی دیر متوجه شد که پس غلتاندن کنده رژیم کهنه فقط باعث می شود که بذرهای پنهان احساسات ملی به جایش جوانه بزنند. طبقه ی متوسطی که او در اجرای برنامه ی روشنگری اش به حمایت آن ها چشم امید دوخته بود، نخستین کسانی بودند که تحت تاثیر این احساسات قرار گرفتند. در خلال صد روز و در سنت هلن، ناپلئون به جهت و جریان افکار و ایده ها پی برد، و این بار با دقت، دوران حرفه ای زندگی خود را مبارزه ای به نفع اقوام و ملیت های مختلف علیه سلسله یا دودمان های حاکم اروپا تفسیر کرد. اما امپراتوری ناپلئون، در زمانی که هم چنان پابرجا بود، انکار ملیت بود، به خصوص، در آخرین دوره اش پس از سال 1810. پیش از این ناپلئون به نظر تمایل داشت که به خواسته های ملی مردم در ایتالیا دامن بزند. جمهوری کیسالپینا در سال 1802 تغییر نام یافت و تحت نظارت نایب ریاست جمهوری ملتسی به جمهوری ایتالیا تبدیل شد. اما در سال 1806، پادشاهی دوسیسیل به ژوزف، و در سال 1808 به مورا اعطا شد. در قلمروهای ایتالیا، برای خاندان بوناپارت و شخصیت های برجسته ی امپراتوری، امیرنشین های متفاوتی تاسیس شد. در سال 1806، دوک نشین های پارما و پیاچنتسا به امپراتوری فرانسه ضمیمه شدند: در سال 1808 توسکانی، و در سال 1809 مناطق تحت تسلط پاپ نیز همین سرنوشت را پیدا کردند. استان های ایلیریا که در سال 1809 از اتریش گرفته شد، مستقیما با نصب یک فرماندار کل، تحت کنترل ناپلئون قرار گرفتند ...

نویسنده: فیلیکس مارکم مترجم: سهیل سمی انتشارات: ثالث

مشخصات

  • مترجم سهیل سمی
  • نوع جلد سخت
  • قطع وزیری
  • نوبت چاپ 2
  • سال انتشار 1398
  • تعداد صفحه 349
  • انتشارات ثالث

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ناپلئون - فیلیکس مارکم" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل