loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ماجراهای ریگو و رزا - ایران بان

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب ماجراهای ریگو و رزا (بیست و هشت داستان از باغ وحش زندگی) به قلم لورنتس پائولی با تصویرگری کاترین شرر و ترجمه ی الهام مقدس از سوی نشر ایران بان به چاپ رسیده است.

ریگو اسم پلنگی در باغ وحش است که به جرات می توان گفت یکی از جذاب ترین و به ظاهر ترسناک ترین حیوانات باغ وحش محسوب می شود. یک عصر تابستان، ریگو تصمیم می گیرد کمی بخوابد اما صدای گریه از همان نزدیکی ها به گوشش می رسد. او به دنبال صدا می رود و ناگهان موش کوچولویی را کنار قفسش می بیند که در حال گریه کردن است. ریگو با خودش فکر می کند که او را بخورد، اما قبلش دلیل گریه موش را می پرسد. موش که رزا نام دارد، می گوید؛ از حیوانات ترسناک باغ وحش می ترسم و به دنبال کسی می گردم که در برابر آن ها از من محافظت کند. ریگو دلش برای رزا  می سوزد و به او قول می دهد که همانند دوستی خوب در کنارش بماند. به این ترتیب دوستی ریگو و رزا آغاز می شود آن ها در کنار هم ماجراهای بسیاری را تجربه می کنند که در قالب بیست و هشت داستان کوتاه برای نوجوانان روایت شده است. هر داستان با موضوعی به ظاهر ساده نکته ای پندآموز را به مخاطب می آموزد به عنوان مثال در یکی از داستان ها با عنوان "اعتماد"، رزا مثل همیشه برای دیدن ریگو به قفسش می رود، او متوجه می شود که ریگو بسیار ناآرام، عصبانی و آماده ی دریدن هر جنبنده ای است. رزا یک لحظه احساس ترس کرده و فکر می کند که ریگو با این حالش ممکن است او را هم بخورد. وقتی ریگو پی به احساس رزا می برد به او می گوید من هرگز تو را نخواهم خورد زیرا تو به من اعتماد کرده ای، اگر من تو را بخورم اعتمادت را هم از بین برده ام!

 


فهرست


  • کاملا مطمئن
  • یواش
  • اعتماد
  • جشن گرفتن
  • دانای کل
  • راه دور و دراز
  • چیزی شدن
  • حرف خوب زدن
  • جادو کردن
  • عافیت باشه!
  • همه چیز از تو
  • بسیار بسیار درست
  • کل دنیا
  • بی تعارف قشنگ
  • عذرخواهی
  • تنهایی
  • مسابقات قهرمانی
  • خوشحالی
  • تولد
  • کسل کننده
  • چرا
  • نه چیزی به جز حقیقت
  • پس گرفتن
  • چیزها
  • یک هدیه
  • غصه
  • انجامش بده
  • در درون ما
 

برشی از متن کتاب


رزا به زحمت با چشم های سیاه کوچک موشی اش به خورشید نگاه می کرد. آسمان آبی بود. پرنده ای آواز می خواند. رایحه ای ناشناخته در هوای گرم پراکنده بود. رزا از ریگو پرسید: «امروز یکشنبه است؟» ریگو فقط جواب داد: «فرقی نمی کند.» «چه فکری کرده ای؟ ما داریم از ورزی عالی لذت می بریم که حتی نمی دانیم اسم آن چیست! اینکه ممکن نیست.» ریگو با چنگالش پشت گوشش را خاراند. خیلی آرام گفت: «لازم نیست اسم روزی را بدانم، تا از آن لذت ببرم. فکر نمی کنم اگر بتوانم نام روزی را ببرم، فردا دوباره تکرار شود.» رزا گفت: «اما اگر اسمی داشته باشد، بهتر می توانی آن را به یاد آوری.» من دلم می خواهد همه چیز را بدانم. نه فقط وقتی چیزی مفید باشد. دلم می خواهد بدانم مثلا پاپایا چه مزه ای دارد. دلم می خواهد بدانم ارتفاع بلندترین کوه دنیا چقدر است. دلم می خواهد بدانم این پرنده به کجا پرواز می کند.» ریگو در همین حال گردنش را با چنگال دیگرش می خاراند. «اگر معلوم شود که تو هرگز همه چیز را نخواهی دانست، این تو را غمگین و افسرده نمی کند؟ شاید هرگز ندانی مثلا پاپایا چه مزه ای دارد، چون شاید هرگز پاپایا پیدا نکنی.» رزا چنان با شدت سرش را تکان داد که نزدیک بود تعادلش را از دست بدهد. «ای گربه ی نادان، اینکه باعث خوشحالیست، نه ناراحتی. اگر کنجکاو باشم، چیزی کشف می کنم. و اگر مثلا روزی پاپایا پیدا کنم، خوشحال می شوم، حتی اگر مزه اش افتضاح باشد. مهم این است که باز هم چیزی بیشتر می دانم.» ریگو بدنش را روی تخته سنگ گرم کش و قوس داد. رزا احتمالا حق داشت. ریگو به فکر فرو رفت. بالاخره به خودش تکانی داد و پرسید: «رزا، اصلا این پاپایا چیست؟»    

(داستان هایی ار باغ وحش و داستان هایی از زندگی) (بیست و هشت داستان فلسفی برای 7 تا 77 ساله ها) نویسنده: لورنتس پائلی مترجم: الهام مقدس تصویرگر: کاترین شرر انتشارات: ایران بان


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ماجراهای ریگو و رزا - ایران بان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل