کتاب فرانکلین و رعد و برق

کتاب فرانکلین و رعد و برق نوشته ی پالت بورژوا و ترجمه ی شهره هاشمی با تصویرگری برندا کلارک توسط انتشارات آبادیران به چاپ رسیده است.

روزی فرانکلین می خواست برای بازی به خانه ی روباه برود. ولی آسمان کم کم تیره و تار شد و ابر ها ضخیم تر شدند. این موضوع خیلی او را نگران کرده بود چون فرانکلین از طوفان می ترسید. تمام دوستان او شاهین، حلزون، سمور، در خانه ی روباه جمع بودند. با شروع بارش باران فرانکلین حسابی ترسیده بود. روباه گفت: که مادرش گفته موقع بارش باران نباید به درختان نزدیک شد چون رعد و برق باعث آتش سوزی آن ها می شود. فرانکلین از ترس داخل لاکش پنهان شده بود و بیرون نمی آمد. اما دوستانش در خانه دورهم راجع به رعد و برق و این که چگونه بوجود می آید باهم صحبت می کردند که این موضوع کم کم باعث جلب توجه او نیز شد و از لاکش بیرون آمد. آن ها ساعت ها راجع به این موضوع صحبت کردند. دیگر طوفان تمام شده و باران بند آمده بود حالا، فرانکلین دیگر از رعد و برق نمی ترسید...

شخصیت اصلی این مجموعه لاک پشت کوچولویی است به نام " فرانکلین " که با مسائل، دردسرها و دغدغه هایی رو به رو می شود که ممکن است برای هر کدام از کودکان نیز اتفاق بیفتد. کودک شما با مطالعه ی داستان های " فرانکلین " با مشکلات او آشنا و با آن همراه می شود و در پایان هر داستان آموخته که در شرایط مختلف چگونه بر مشکلات خود غلبه کند و تصمیم درست را بگیرد. مجموعه داستان های این کتاب به 38 زبان ترجمه شده و دارنده ی لوح سپاس از ششمین جشنواره ی کتاب های آموزشی رشد می باشد. نکات آموزنده ی این کتاب در قالب متن داستان پنهان شده و ظاهر نصیحت گونه و کسالت آور به خود نگرفته است و جنبه ی شاد و سرگرم کننده دارد.

از دیگر جلد های دیگر این مجموعه می توان به: فرانکلین نا مرتب است، فرانکلین در صحنه، پتوی فرانکلین، فرانکلین به مدرسه می رود، عجله کن فرانکلین، فرانکلین دروغ می گوید، فرانکلین فوتبال بازی می کند، دوست جدید فرانکلین، فرانکلین یک دوربین عکاسی پیدا می کند، فرانکلین با بچه های مدرسه به اردو می رود، فرانکلین رئیس می شود، فرانکلین یک کیسه خواب دارد، فرانکلین و روز دوستی، فرانکلین دوچرخه سواری می کند، فرانکلین در تاریکی، فرانکلین و دندان شیری، فرانکلین و رعد و برق، فرانکلین یک حیوان خانگی می خواهد، فرانکلین و هدیه ی سال نو، فرانکلین گم می شود، فرانکلین به همراه دوستانش به موزه می رود، باشگاه سری فرانکلین، خواهر کوچولوی فرانکلین و فرانکلین به بیمارستان می رود ر نام برد.

 

برشی از متن کتاب

روزی فرانکلین می خواست برای بازی به خانه ی روباه برود. ولی آسمان کم کم تیره و تار و ابرها ضخیم تر می شد. فرانکلین به مادرش گفت: شاید نتوانم بروم. مادرش از پنجره به بیرون نگاه کرد و گفت: فکر نمی کنم به این زودی ها باران ببارد. تو می توانی با خیال راحت به خانه ی روباه بروی. فرانکلین چکمه هایش را پوشید، چترش را برداشت و راه افتاد. همان طور که با عجله به طرف خانه ی روباه می رفت نگاهش به آسمان بود. ابرها به سرعت حرکت می کردند و باد گرد و خاک را به هوا بلند می کرد. فرانکلین احساس می کرد که پرواز می کند. وقتی به خانه ی روباه رسید دید او بیرون خانه بازی می کند. با نگرانی به آسمان اشاره کرد و گفت: فکر می کنم باید داخل خانه برویم. تو چه می گویی؟ روباه با خنده گفت: حالا نه، من دوست دارم حرکت ابرها را ببینم و وزش باد را احساس کنم، خیلی جالب است. فرانکلین گفت: به نظر من ترسناک است. سگ آبی، شاهین و حلزون هم آمدند تا با آن ها بازی کنند. روباه گفت: از این که باد به پوستم می وزد خوشم می آید. شاهین گفت: باد پرهای من را نیز به هم می ریزد. سگ آبی گفت: من می توانم بوی طوفان را احساس کنم. باد شدیدتر شد. شاهین بلند شد و چرخید و گفت: وای ی ی. فرانکلین کلاهش را محکم چسبیده بود و می لرزید. هوا مثل شب تاریک شد و باران با قطرات درشت شروع به باریدن کرد. فرانکلین فریاد زد: باید به داخل خانه برویم. روباه گفت: نه، دنبال من بیا...

نویسنده

" پالت بورژوا " یک نویسنده کانادایی است. او ایده هایش را در خلق داستان های فرانکلین از خاطرات کودکی خود و شنیده ها و خوانده هایش از کتاب ها، روزنامه ها و مجلات الهام گرفته است. او کتاب های دیگری را هم برای کودکان نوشته که جوایزی را از آن او کرده است. او کتابی هم به سفارش انجمن کانادایی درمانگران شغلی برای معرفی این شغل به کودکان نوشته است. او هم چنین کتاب هایی آموزشی با شخصیت " فرانکلین " خلق کرده است که مهارت های خواندن، نوشتن و ریاضی را به کودکان آموزش می دهد.

• دارنده ی لوح سپاس از ششمین جشنواره ی کتاب های آموزشی رشد
• نویسنده: پالت بورژا
• مترجم: شهره هاشمی
• انتشارات: آبادیران