loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب فرار از ورزش (خانواده خرس ها 7)

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب فرار از ورزش هفتمین جلد از مجموعه‌ی خانواده‌ی خرس ها (مهارت های زندگی و شهروندی) نوشته‌ی استن و جن برنشتاین و ترجمه‌ی سعید خاکسار توسط نشر موزون به چاپ رسیده است.

خواهر خرس از وقتی به مدرسه رفته و خواندن و نوشتن یاد گرفته خیلی خوشحال است. او می تواند هر چیزی که دلش می خواهد بنویسد و هر کتابی را که دوست دارد، بخواند. خواهرخرس به مدرسه و درس خواندن علاقه‌ی زیادی دارد و از همه‌ی کلاس هایش لذت می برد، البته به جز کلاس ورزش! او اصلا ورزش کردن را دوست ندارد. به نظرش ورزش کردن فقط باعث می شود که او گرمش شود و خسته و کلافه اش می کند. تازه توی کلاس ورزش لباس هایش هم حسابی خیس عرق شده و کثیف می شوند. او همیشه زنگ های ورزش غر می زند و آرزو می کند ای کاش هیچ وقت کلاس ورزش نداشت! یک روز پای خرس خواهر هنگام پیاده شدن از اتوبوس مدرسه پیچ خورد و خیلی درد گرفت. وقتی به خانه رفت، مادر برای التیام درد کیسه‌ی یخ روی پایش گذاشت و طبق خواسته‌ی خواهر، نامه‌ای برای خانم معلم نوشت که در آن از معلم خواسته بود خواهرخرس را از ورزش معاف کند. خواهر از این که دیگر ورزش نمی کرد، در پوست خودش نمی گنجید. اما او خبر نداشت که...

مجموعه‌ی خانواده‌ی خرس ها، مفاهیم و مهارت های زندگی را با بیان داستان هایی در مورد خانواده‌ی خرس ها به کودکان آموزش می دهد. خانواده‌ی خرس ها شامل خرسِ پدر، مادر، برادر، خواهر می باشد و در هر کتاب، با اتفاقاتی که برای خرس خواهر و برادر می افتد داستان کتاب ها شکل می گیرد.

 


برشی از متن کتاب


خواهر به کتاب خواندن هم علاقه داشت، آن قدر علاقه داست که هر موقع و هر جا که ممکن بود، کتاب می خواند. او حتی در هنگام خوابیدن، کتاب و خرسی اش را با خود به رختخواب می برد. خواهر از اعداد هم خوشس می آمد. با اعداد کار های زیادی می توان انجام داد. مثل شمارش. یا اندازه گیری، و یا وقتی که می خواهید مطمئن شوید باقی پولتان را درست به شما داده اند. اما، مدرسه یک چیز داشت که خواهر از آن خوشش نمی آمد. و آن چیز کلاس ورزش بود.خواهر در حیاط مدرسه تفریح می کرد. او دوست داشت بدود، و بپرد، و بازی کند. اما کلاس ورزش، محل تفریح و بازی نبود. بلکه جایی برای عرق کردن و کثیف سدن بود. این فقط خواهر نبود که وقتی آموزگار جین می گفت وقت ورزش است، غرغر می کرد. -وقت ورزش است! -غرغر! غرغر!! خواهر و هم کلاسی هایش مجبور بودند هر روز میز و صندلی ها را کنار بکشند، تا برای تمرین های ورزشی پروانه، بشین پاشو و پا مرغی جا باز کنند. در پایان کلاس ورزش، بدن خواهر حسابی داغ، عرقی و کوفتهد می شد. وقتی کمک می کرد تا میز و صندلی ها را هل بدهند و سر جای اولشان برگردانند، با خودش فکر می کرد که چه خوب بود اگر این کلاس بی فایده و مسخره‌ی ورزش وجود نداشت. چه خوب بود اگر می توانست از این کلاس فرار کند. تا این که یک روز، وقتی خواهر از اتوبوس مدرسه پیاده می شد،قوزکِ پای او پیچ خورد. قوزکش درد گرفت. خواهر لنگ لنگان از پله های منزل بالا رفت، خیلی درد نمی کرد، اما فکری به ذهنش رسید. یادش آمد که مدتی قبل، دست دوستش "لیزی برووین" شکسته بود. دستش خوب شد، اما تا زمانی که درو می کرد، مجبور نبود ورزش کند. وقتی خواهر وارد منزل شد...    

  • مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان
  • نویسنده: استن و جن برنشتاین
  • مترجم: سعید خاکسار
  • انتشارات: موزون


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب فرار از ورزش (خانواده خرس ها 7)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل