کتاب شوشو شکمو (فسقلی ها 2)

کتاب شوشو شکمو جلد دوم از مجموعه کتاب فسقلی ها، اثر تونی گراس،  با ترجمه ی محمدرضا مهرافزا توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

" شوشو " خیلی شکمو بود و با تمام پول تو جیبی اش همیشه شکلات و شیرینی می خرید. تمام اعضای خانواده ی او سر میز غذا گرسنه می ماندند چون قبل از این که آن ها شروع به خوردن بکنند او تمام غذا ها را خورده بود. او حتی در مراسم جشن تولد برادر کوچکش هم نتوانست جلوی خود را بگیرد تا این که یک روز، او از طرف مدرسه به همراه آقای معلم و همکلاسی هایش برای بازدید علمی به کارخانه ی شیرینی پزی رفتند و در آن جا اتفاق بدی برای شوشو افتاد...

داستان های این مجموعه با زبانی ساده و قابل فهم، اشاره به مسائل تربیتی و اجتماعی کودکان دارد. شخصیت اصلی هر یک از داستان های این کتاب دختر یا پسر کوچولویی است که یک رفتار زشت و یا عادت منفی در خود دارد که در پایان داستان متوجه رفتار اشتباه خود می شود. چهار جلد از این مجموعه داستان ها در پایان کتاب فارسی دوره ی دبستان به عنوان کتاب مناسب برای کودکان معرفی شده است. مجموعه ی 30 جلدی فسقلی ها برگزیده ی کتاب برتر ششمین، هشتمین، دهمین و یازدهمین دوره ی جشنواره ی کتاب آموزشی رشد می باشد.

برشی از متن کتاب

" شوشو " خیلی شکمو بود. تمام پول تو جیبی اش را می داد و شکلات و شیرینی می خرید. همه را خودش می خورد، یک دانه هم به دوستانش نمی داد. وقت غذا خوردن، بابا و مامان و داداش کوچیکه ی شوشو، گرسنه می ماندند. چون قبل از آن که آن ها مشغول خوردن شوند، شوشو غذا را تمام کرده بود. شوشو هرچه می خورد، سیر نمی شد. او حتی وقت خواب هم، خوراکی به رختخواب می برد و می خورد. البته نیمه شب هم از گرسنگی بیدار می شد! برای داداش کوچیکه ی شوشو جشن اولد گرفته بودند. بچه ها مشغول بازی با چشم بسته بگو، شدند. آن وقت شوشو هم دست به کار شد: اول، تمام شیرینی ها را خورد. بعد بستنی ها، شکلات ها و سوسیس ها را تمام کرد. آخر سر هم کیک تولد را تکه ی آخرش خورد. حتی شمع روی کیک را هم جا نگذاشت! برای بچه ی شکمویی مثل شوشو، تحمل گرسنگی در مدرسه هم سخت بود. اما او راه حل این مشکل را پیدا کرده بود. یک کالسکه ی کوچولوی موتوری را پر از خوراکی می کرد و به مدرسه می برد، تا گرسنه نماند. یک روز اتفاق جالبی افتاد. شوشو و همکلاسی هایش را برای بازدید علمی، به یک کارخانه ی شیرینی پزی بردند. بوی شیرینی دهان شوشو را آب انداخت. آقا معلم به بچه ها گفت: ما با هم و در کنار هم از کارخانه بازدید می کنیم. بنابراین هیچ کس نباید از بقیه جدا شود. اما شوشو حواسش به حرف های معلم نبود. او از لای یک در نیمه باز، منظره ی جالب و هیجان انگیزی دیده بود....

• برای پیش دبستانی ها و سال های اول و دوم
• از سری کتاب های بنفشه
• نویسنده: تونی گراس
• بازآفرینی: شکوه قاسم نیا
• مترجم: محمدرضا مهرافزا
• انتشارات: قدیانی