loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب شور زندگی - ایروینگ استون

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب شور زندگی نوشته ی ایروینگ استون و ترجمه ی محمدعلی اسلامی ندوشن توسط انتشارات یزدان به چاپ رسیده است.

رمان "شور زندگی" اثر "ایروینگ استون"، نویسنده ی امریکایی است که سرگذشت واقعی "فینسنت ویلم فان خوخ"، معروف به "ونسان ون گوگ"، نقاش صاحب نام کشور هلند را برای مخاطب تشریح می کند. زندگی پرماجرا، غم انگیز و جنجالی این مرد بزرگ، دست مایه ی روایت این حکایت پرکشش و جذاب شده که استون، با تکیه بر مطالعات و تحقیقات گسترده ی خویش و هم چنین استناد به متن نامه نگاری های ونسان به برادر بزرگ ترش، "تئو"، محتوای قصه ی آن را به نگارش درآورده است. داستان در لندن و هنگامی آغاز می گردد که ونسان، مردی جوان و بیست و یک ساله است. وی در این هنگام عاشق و دل باخته ی "مادمازل اورسولا لویر"، دختری نوزده ساله، با نشاط و پر انرژی است که همراه با مادرش، کودکستان پسرانه ای را اداره می کند. ونسان نیز در تابلوفروشی "گوپیل"، به فعالیت پرداخته و وظیفه ی فروش تابلوهای فروشگاه را برعهده دارد. گذشت زمان، عشق و علاقه ی این مرد جوان را بیش از پیش می کند تا این که، ونسان، تصمیم می گیرد با اورسلا صحبت کرده و به وی پیشنهاد ازدواج دهد. اما به هنگام انجام این کار، با حقایقی تلخ مواجه شده و مسیر زندگی اش به کلی تغییر می کند.


برشی از متن کتاب


سرآغاز لندن «موسیو وان گوگ، وقت بیدار شدن است!» ونسان در خواب هم انتظار شنیدن صدای اورسولا را می کشید. پاسخ داد: «من بیدار بودم، مادمازل اورسولا.» دختر خندید و گفت: «نه، نبودید، حالا بیدارید.» صدای قدم های اورسولا را شنید که از پلکان پائین رفت و وارد مطبخ شد. ونسان دست هایش را زیر تنه اش گذاشت، خود را به جلو راند و از تخت خواب پائین جهید. شانه ها و قفسه ی سینه اش حجیم و بازوهایش کلفت و قوی بود. به تندی توی لباس هایش رفت. کمی، آب سرد از پارچ روی مصقل ریخت و به تیز کردن تیغش پرداخت. ونسان از فریضه ی ریش تراشی روزانه لذت می برد، تیغ را بر گونه ی پهن خود طرف راست از کنار گوش تا گوشه ی دهان شهوی پائین می کشید، نیمه ی راست پشت لب را از زیر پره ی بینی به طرف گونه می تراشید، سپس نیمه ی چپ، آن گاه چانه، که چون قطعه ی عظیم سنگ خارای گرد و گرمی بود. صورت خویش را در دسته ای از علف های باربانت و برگ های بلوطی که روی کمد کوچک قرار داشت فرو برد. برادرش تئو آن ها را از علفزارهای نزدیک زوندرت چیده و برایش به لندن فرستاده بود. بوی هلند در شامه اش روز را به خوشی بر او آغاز کرد. اورسولا باز بر در انگشت زد و گفت «موسیو وان گوگ، پستچی همین الان این کاغذ را برای شما آورد.» پاکت را پاره کرد و خط مادرش را شناخت. خواند: «ونسان عزیز، این چند کلمه را می خواهم صاف و پوست کنده برایت روی کاغذ بیاورم.» بر چهره ی خود احساس خنکی و طراوتی کرد و کاغذ را در جیب شلوارش جا داد تا یکی از لحظات فراوان فراغتی که در تابلو فروشی گوپیل می یافت، آن را بخواند. موی سرخ انبوه بلند خود را به عقب شانه زد. پیراهن آهاری سفیدی پوشید، یقه ی کوتاه و کراوات سیاهی برگرفت و با گره ی درشتی بست و به سوی صبحانه و تبسم اورسولا پائین رفت. اورسولا لویر و مادرش بیوه ی کشیش اهل جنوب فرانسه، کودکستان پسرانه ای را اداره می کردند که در خانه ی کوچکی پشت باغچه قرار داشت. اورسولا نوزده ساله بود چشمانی درشت داشت و همیشه تبسمی بر لب؛ صورتی کشیده و ظریف، رنگی مات و اندامی باریک و کوچک. ونسان دوست می داشت برق خنده ای را که چون آفتابی که بر چتر رنگینی بیفتد بر سیمای گیرنده اش پرتو می افکند، تماشا کند. اورسولا با حرکاتی دل پذیر و چالاک خدمت می کرد و در طی مدتی که جوان به خوردن مشغول بود، به سبک سری و سرخوشی پرگوئی می کرد. ونسان، بیست و یک ساله بود و نخستین بار بود که عاشق شده بود. زندگی در برابرش گشوده بود. می اندیشید که اگر می توانست بقیه ی روزهای زندگیش را رو به روی اورسولا بنشیند و صبحانه بخورد، مرد خوش بختی می شد. اورسولا ورقه ای از ژامبون دودی، یک تخم مرغ و پیاله ای چای پر رنگ به درون آورد. سپس مقابل او هم چون پروانه ای به روی صندلی نشست و حلقه های خرمائی موی خود را که پشت سرش ...

(ماجرای زندگی ونسان وان گوگ نقاش هلندی) نویسنده: ایروینگ استون مترجم: محمدعلی اسلامی ندوشن انتشارات: یزدان

ایروینگ استون

سایر آثار نویسنده

مشاهده بیشتر

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب شور زندگی - ایروینگ استون" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل