loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب شاهزاده خانم همستر 1

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
79,000 تومان
* تنها 2 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب شاهزاده خانم همستر نوشته ی ارسلا ورنون و ترجمه ی حسین فدایی حسین توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

" هرییت همستربون " همستر و شاهزاده ای است که با همه ی شاهزاده ها فرق دارد. او نه تنها لوس و از خود راضی نیست. بلکه بسیار شجاع و نترس و پرجنب و جوش است. اما او توسط جادوگری به نام " راتشید " در روز دوازدهم تولدش و در مراسم نام گذاری نفرین و جادو شده است. راتشید نفرینی برای او تعیین کرده است که در تولد دوازده سالگی اش پایش لای چرخ همستر گیر می کند و به خوابی ابدی فرو می رود. سه پری موشی که در مراسم نام گذاری حضور دارند و هر یک برای مقابله با نفرین کاری انجام می دهد و یکی از آن ها جادویی تعیین می کند تا بعد از اجرای نفرین راتشید شاهزاده هرییت با بوسه ی شاهزاده ای بیدار شود. دقیقا مانند افسانه ی زیبای خفته. زمانی که هرییت ده ساله شد پدر و مادرش تصمیم گرفتند درباره ی نفرینش به او بگویند. او بعد از فهمیدن ماجرا تصمیم می گیرد از دو سال باقی مانده ی عمرش قبل از فرو رفتن در خوابی ابدی نهایت استفاده را ببرد. او متوجه می شود که تا قبل از دوازده سالگی در امان است و آسیبی به او نمی رسد، چون جادوگران به شدت از نفرین و جادویشان محافظت می کنند. بنابراین او شروع به ماجراجویی هایی عجیب می کند و از بالاترین برج ها به درون استخر شیرجه می زند. او سوار بر " مامفری " ، که بلدرچینی است و او را همه جا می برد، می شود و به جنگ غول گربه ها می رود. چند ماه مانده به تولد دوازده سالگی اش او به قصر برمی گردد و تصمیم می گیرد تسلیم جادو نشود و ....

داستان برای کودکان بالای 8 سال نوشته شده و به آنان می آموزد که در مقابل مشکلات و سختی ها از خود شجاعت نشان داده و با آن ها مبارزه کنند و هرگز تسلیم نشوند و امید خودشان را از دست ندهند.

 


برشی از متن کتاب


.فصل2 مراسم روزنام گذاری،10 سال پیش در روز مراسم نام گذاری شاهزاده خانم، همه ی افراد داخل قصر و اشخاص مهم سرزمین پادشاهی حضور داشتند. برای این جشن هزینه ی زیادی صرف شده بود و طبق رسم و رسوم معمول همستربون، دوک ها، کنت ها، مارکی ها و چندین مقام درباری و یک نفر کنت معمولی و حتی یک افسر حضور داشتند.( این افسر چند هفته پیش موقع شکار، اتفاقی حرف هایی از زبان موش ها شنیده بود، البته او نمی دانست که آن ها درباره ی چه چیزی صحبت می کنند، فقط یک چیزی درباره ی غذای مجانی شنیده بود و نمی توانست از آن چشم پوشی کند!) در این مراسم، همچنین سه پری موش برای خواندن دعا و مراقبت از شاهزاده خانم حضور داشتند. وقتی پری موش جادوگر وارد شد، همه ی مهمان ها فرار کردند، چون متوجه شدند که او یک پری عادی نیست. بله! او در حقیقت جادوگر «راتشید» بود که در لیست بدجنس ترین پری موش ها، جایگاه سوم را داشت و 11 سال بود که فرمانروایی می کرد و شایعاتی وجود داشت که می گفت او نه تنها نمی خواهد از بدجنسی دست بردارد، بلکه در حال برنامه ریزی برای یک کار خیلی بزرگ شرورانه است. راتشید موجود بلند قد و لاغر اندامی بود. ناخن های دستش آن قدر دراز و کج وکوله بودند که هروقت می خواست با دست بینی اش را بخاراند، با مشکلات اساسی روبرو می شد. پوس او به سفیدی استخوان، چشم هایش قرمز و دمش کوتاه بود. دلیل کوتاهی دمش هم این بود که در دوران جوانی، دمش را در عوض به دست آوردن قدرت، معامله کرده بود(این کاری است که موش ها می توانند انجام بدهند، اما بیشتر آن ها به دم خودشان علاقه مندند و حاضر نیستند آن را به کسی ببخشند) راتشید سمت سکویی رفت که گهواره ی شاهزاده خانم آنجا بود. دوتا از پری موش ها از ترس عقب عقب رفتند، اما پری موش جوان تر، از پشت گهواره را نگه داشت تا اگر جادوگر خواست آن را بدزدد، مانع شود. اما راتشید حتی به شاهزاده خانم دست هم نزد! فق به او زل زد و ناخن های بلندش را به هم کشید. بعد خندید. صدای خنده اش شبیه جویدن استخوان در یک سوراخ تاریک بود. پری موش جادوگر گفت: «بسیار خوب! بسیار خوب! اون امروز دوازده روزشه، ولی وقتی دوازده ساله شد، انگشتش زیر همستر گیر می کنه و به خواب ابدی فرو می ره.» راتشید جلوی چشم های وحشتزده مهمان ها، در دود غلیظی که بوی موی سوخته می داد، آنجا را ترک کرد. بله! شاهزاده خانم نفرین شده بود! فصل 3 دوک ها فریاد زدند:«چه کار می تونیم بکنیم؟» کنت ها با فریاد گفتند: «هیچ کاری نمی تونیم بکنیم.» مارکی ها گفتند: «نمی شه طلسم جادوگر رو باطل کرد.» مقامات درباری گفتند: «این نفرین عملی می شه.» کنت معمولی گفت: «این نفرین حقیقت پیدا می کنه و دنیا رو به هم می ریزه.» افسر، در حالی که مشغول خوردن بود، گفت: «شاید بقیه ی پری ها بتونن کاری بکنن.» همه به او خیره شدند. بعد، دوک ها، کنت ها، مارکی ها و مقامات درباری و کنت معمولی فریاد زدند:«آفرین به تو! اصلا به فکر خودمون نرسیده بود.» افسر در حالی که ساندویچش را گاز می زد، گفت: «اصلا فکرشم نمی کردم که حرف من بتونه تا این اندازه روی شماها تأثیر بذاره!» بعد سه پری موش دورهم جمع شدند تا فکرهایشان را روی هم بریزند. درهمین حال، ملکه تلاش می کرد شاهزاده خانم همستر را آرام کند. البته در واقع نیازی به این کار نبود، چون شاهزاده خانم تمام روز را در خواب بود. پیرترین پری موش گفت: «ما نمی تونیم طلسم راتشید رو باطل کنیم، ولی می تونیم اون رو یه کمی تغییر بدیم تا وقتی طلسم اثر کرد و شاهزاده خانم خوابید، به غذا و آب نیازی نداشته باشه.» ...

نویسنده: ارسلا ورنون مترجم: حسین فدایی حسین انتشارات: پرتقال

ارسلا ورنون


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب شاهزاده خانم همستر 1" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل