loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ریکی دست‌کج!

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره کتاب ریکی دست‌کج!

برداشتن چیزی بدون اجازه ی دیگران دزدی محسوب می شود، خواه آن چیز یک شی کوچک و بی ارزش مانند مداد باشد و یا وسیله ی بزرگ و با ارزشی مانند یک ماشین. بچه های کوچکتر مفهوم دزدی را متوجه نمی شوند و نمی دانند که هر چیزی که به آن علاقه دارند را نباید بدون اجازه بردارند. اما کودکان دبستانی مفهوم کار درست و غلط را می دانند با این حال به قدری بزرگ نشده اند تا خود را کنترل کنند و کار اشتباه انجام ندهند. در این کتاب کودکان در قالب داستان خواهند آموخت که بدون اجازه وسایل دیگران را برندارند. ریکی پسری است که هر چیزی را که می بیند و دلش می خواهد آن را داشته باشد بدون اجازه بر می دارد. او آدامس بادکنی و اسباب بازی هم کلاسی هایش را بر می دارد و پنهان می کند و یا از سوپر مارکت توپ کوچکی که دوست دارد داشته باشد را درون کیفش می گذارد و بدون آن که پولش را حساب کند از مغازه خارج می شود. تا این که یک روز متوجه می شود دوچرخه اش به سرقت رفته است و از این موضوع خیلی ناراحت می شود و ... . تصاویر کتاب را آنیتا دوفالو به زیبایی اجرا کرده است و این اثر برای گروه سنی ب و ج مناسب می باشد.
در مجموعه ی " کتاب های جولیا " نویسنده در قالب یک داستان ساده، کودکان را با برخی از عادات و اخلاق های ناپسند آشنا می کند و به آن ها کمک می کند تا با کنار گذاشتن این رفتارها فرد بهتری برای خانواده و جامعه شان باشند و مهارت های زندگی اجتماعی را به آنان می آموزد. نویسنده ی کتاب خود معلم و مشاور مدرسه نیز می باشد و از نزدیک با کودکان بسیاری که این مشکلات را داشته اند، برخورد کرده و در این مجموعه تجربیات خود را در قالب داستان های کودکانه آورده است.

بخشی از کتاب ریکی دست‌کج!

من ریکی هستم. اما تازگی ها به من می گویند:
«ریکی دست کج!»
به خاطر اینکه بعضی وقت ها چیزهایی را بر می دارم که مال من نیستند.
یعنی گاهی دزدی می کنم.
هروقت چیزی را می بینم که واقعا دلم می خواهد مال خودم باشد، پیش خودم می گویم:«ریکی، این می تواند مال تو باشد!»
بعد این طرف و آن طرف را نگاه می کنم، دستم را دراز می کنم و زود آن را بر می دارم.
اگر مچم را بگیرند، یک جوری نشان می دهم که من آن را بر نداشته ام! زود یک دروغ کوچولو می گویم و همه چیز را ماست مالی می کنم!
بعضی وقت ها، برداشتن چیزهایی که دوست دارم خیلی دردسر دارد، اما خوب چکار کنم، دستم کج است!
چندروز پیش یک بسته آدامس بادکنکی توی کشوی میز کلاسی ماروین پیدا کردم. آدامس بادکنکی معمولی نبود، آن را از همه ی آدامس های بادکنکی بیشتر دوست داشتم ...
داشتم فکر می کردم که این آدامس چقدر خوشمزه است و چقدر باد می کند.
تازه یک بار روی یک صندلی، آدامسی قلنبه چسبانده بودند و آقای مدیر روی آن نشسته بود و شلوارش خراب شده بود، بعد از آن، دیگر هیچ کس حق نداشت با خودش آدامس به مدرسه بیاورد. پس اگر آدامس بادکنکی ماروین را بر می داشتم، به او خیلی کمک می کردم تا گیر نیفتد.
به این طرف و آن طرف نگاه کردم و مطمئن شدم کسی من را نمی بیند. ماروین هم پیش بقیه ی بچه ها بود. نفس عمیقی کشیدم و دستم را به طرف کشوی میز ماروین دراز کردم، زود آدامس بادکنکی را برداشتم!
دستم را از کشوی میز ماروین بیرون کشیدم و آدامس را توی جیبم گذاشتم.
وقتی ماروین برگشت، دنبال آدامسش می گشت، من هم به او گفتم ...

کتاب ریکی دست‌کج! اثر جولیا کوک با ترجمه‌ی سینا امینی توسط انتشارات فنی‌ایران به چاپ رسیده است.



  • کتاب‌های جولیا
  • نویسنده: جولیا کوک
  • مترجم: سینا امینی
  • انتشارات: فنی‌ایران

جولیا کوک


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ریکی دست‌کج!" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل