کتاب رگتایم - دکتروف

کتاب رگتایم نوشته ای. ال. دکتروف با ترجمه نجف دریابندری از در خوارزمی به چاپ رسیده است.

کتاب "رگتایم" دربارۀ سه دسته از خانواده های آمریکایی است که بدنه اصلی جامعۀ آمریکایی را تشکیل می دهند؛ سفید پوست، مهاجر و سیاه پوست. در این اثر به بررسی جوامع آمریکایی در ابتدای قرن 20 و تحولاتی که در این زمان در کشور آمریکا رخ می دهد پر داخته می شود و با حضور اشخاص مشهوری همچون هنری فورد، اما گولدمن، جی پی مورگان، زیگموند فروید و امیلیانو زاپاتا در داستان، مرزهای میان خیال و واقعیت از بین می رود.

"رگتایم" مجموعه داستان پیچیده و در هم تنیده ای است. شخصیت های داستان به دو دسته تقسیم می شوند؛ دسته اول شخصیت های واقعی و تاریخی اند و دسته دوم شخصیت های خیالی اند که بیشتر داستان را به پیش می برند. بسیاری از منتقدان "رگتایم" را روایت یک جامعه در حال پوست اندازی در دوره قبل از جنگ جهانی دوم می دانند که چه از نظر حقوقی، مدنی و رفاه اجتماعی و یا چه از نظر صنعت، سیاست، تمدن و ... در حال پیشرفت است.

در این میان انسان هایی را فدا می شوند که شاید برای این پیشرفت واجب است. نام کتاب هم جالب توجه است. "رگتایم" به معنی نوعی موسیقی است که از ترانه بردگان سیاه پوست جنوب آمریکا نشئت گرفته شده است. این کلمه از دو بخش "رگ" به معنای ژنده و پاره، و "تایم" به معنای وزن و ضربان موسیقی تشکلیل شده است. در سال 1981 فیلمی با همین عنوان با کارگردانی "میلوش فورمن" و با بازی "جیمز کاگنی" ساخته شد.

برشی از متن کتاب

"هیچ کس نام خانوادگی سارا را نمی دانست، و نپرسیده بود. این دختر سیاه پوست بی سواد فقیر، با آن ییقین مطلق دربارۀ این که آدم ها به چه نحوی باید زندگی کنند، کجا به دنیا آمده بود، کجا بزرگ شده بود؟ در آن چند هفته خوش بختی اش میان روزی که خواستگاری کولهاوس را پذیرفت و روزی که نخستین ترس هایش شروع شد که نکند عروسی اش هرگز سر نگیرد، دخترک چنان عوض شده بود که حتی چهرۀ تازه ای پیدا کرده بود. اندوه و خشم نوعی بیماری جسمانی بود که قیافۀ حقیقی اش را پوشانده بود. مادر از زیبایی او در شگفت شده بود. سارا با صدای شهرآلودی حرف می زد و می خندید. با هم روی لباس عروسی او کار می کردند، و حرکات سارا سراسر شیرین و موزون بود. هیکل اش عالی بود، و توی آیینه با غرورو خودش را تماشا می کرد. از وجود خودش سرمست می شد و شاد می خندید. شادی اش در شیر پستان هایش جریان می یافت و بچه اش زود بزرگ می شد. بچه تلاش می کرد سرپا بایستد، و کالسکه دیگر برایش جای مطمئنی نبود. او را به اتاق برده بودند. سارا انو را بغل می کرد و می رقصید. سارا شاید هجده یا نوزده سال داشت و حالا خیال اش آسوده بود که اوضاع زندگی اجازۀ زیستن به او می دهد. به نظر مادر او از آن موجودات اخلاقی بود که چیزی به جز خوبی نمی فهمند. ذره ای حیله در وجودش نبود و فقط بر اساس واکنش مطلق و ناگزیر احساس اش، رفتار می کرد. اگر دوست می داشت دوستی می کرد، اگر سر می خورد در هم می شکست."

نویسنده

"ادگارد لورنس دکتروف" نویسنده آمرکایی در تاریخ 6 ژانویه 1931 متولد شد. آثار وی بیشتر به روایت زندگی طبقه کارگر آمریکا و محرومان جامعه و مشکلاتی که با آن ها دست و پنجه نرم می کنند، می پردازد. برترین رمان "دکتروف"، "رگتایم" است که با ترجمه زیبای نجف دریابندری در بازار کتاب ایران یافت می شود. "دکتروف" سر انجام در سال 2015 میلادی و در سن 84 سالگی بر اثر سرطان ریه در گذشت. برخی دیگر از آثار این نویسنده عبارت اند از:  1- به هارد تایمز خوش آمدید.  2- کتاب دانیل.  3- دریاچه لون.  4- نمایشگاه جهانی.  5- آب کردن.  6- شهر خدا.  7- پیش روی.  8- هومر و لنگی.  9- مغز اندرو.  10- زندگی شاعران.  11- قصه های سرزمین دوست داشتنی.  12- نوشیدن پیش از شام.

نویسنده: ای. ال. دکتروف مترجم: نجف دریابندری انتشارات: خوارزمی