loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب رامونا و پدرش (رامونا 5)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
135,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب رامونا و پدرش جلد پنجم از مجموعه ی رامونا نوشته ی بورلی کلی یری توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

ماه سپتامبر است، اما " رامونا " از حالا در فکر هدیه های کریسمس است و مشغول تهیه لیستی از هدایایی که دوست دارد دریافت کند، می باشد. از طرف دیگر قرار است آن روز پدرش حقوق بگیرد و معمولاً خانواده ی آن ها بعد از دریافت حقوق پدر به سینما می روند و بیرون از منزل شام می خورند. اما با ورود پدر به خانه وضعیت فرق می کند، آقای " کوییم بی " شغلش را از دست داده و بیکار شده است. اعضای خانواده از شنیدن این خبر شوکه می شوند و باید با وضعیت جدید کنار بیایند و به فکر راه حلی باشند. از طرف دیگر مادر شغلی نیمه وقت دارد و حقوق او نمی تواند برای مخارج زندگی کافی باشد و ... . رامونا را می توان مجموعه ای روان شناختی از مشکلات کودکان دانست. در کتاب های این مجموعه 4 تا 10 سالگی دختر بچه ای به نام رامونا و مشکلات او با خانواده، دوستان و محیط مدرسه بیان می شود. رامونا دوست دارد بچه ای متفاوت از دیگر کودکان باشد و کارهای بزرگ انجام دهد، اما مشکلاتی بر سر راهش به وجود می آید که داستان های کتاب را شکل می دهد. هر جلد از این مجموعه از چند داستان کوتاه اما در ارتباط با یکدیگر، به وجود آمده است.

 


برشی از متن کتاب


رامونا و سه پیشگو درست چند روز قبل از کریسمس، در حالی که خانواده ی کوییم بی اصلا انتظار نداشتند، یک دفعه تلفنی باخبر شدند که برای پدر رامونا کاری پیدا شده است! قرار شده بود او در یکی از فروشگاه های زنجیره ای به عنوان صندوق دار مشغول کار شود. یک روز بعد از سال نو، باید برای دوره ی کارآموزی، خودش را به محل کارش معرفی می کرد. حقوقش خوب بود. باید هفته ای چند تا بعدازظهر کار می کرد و کسی چه می دانست. شاید روزی خودش هم صاحب یک فروشگاه می شد. آقای کوییم بی بعد از آن تلفن، دیگر دستش را بی اراده به جیب بدون سیگارش نمی برد. موقع جارو کردن و بیرون آوردن لباس ها از خشک کن سوت می زد. صورت خانم کوییم بی نشانی از نگرانی نداشت. بئاتریس خونسردتر و آرام تر شده بود. اما رامونا اشتباهی کرد و به مادرش گفت که کفشش تنگ شده است! خانم کوییم بی یک روز بعدازظهر را که می توانست صرف دوختن لباس رامونا کند برای خرید کفش از دست داد. در نتیجه شب جشن کریسمس که همه خانواده ی کوییم بی به طرف کلیسا می رفتند، فقط رامونا خوشحال نبود. آقای کوییم بی در حال رانندگی آواز می خواند: «در قلب من می گردد، می چرخد، چرخی ز شادی در قلب من می گردد، می چرخد، چرخی ز شادی» رامونا همیشه از آن آهنگ خوشش می آمد، چون یاد هوی می افتاد که خیلی از چرخ و اتومبیل خوشش می آمد. با این همه آن شب از آواز پدرش لذت نمی برد. قطره های باران به اتومبیل می خوردند. نو چراغ های جلو، سنگفرش جاده را روشن می کرد و برف پاک کن های اتومبیل از این طرف به آن طرف حرکت می کردند. خانم کوییم بی، خسته، ولی آرام تکیه داده بود. بئاتریس، لبخند ملیح مریم مقدسی اش را بر لب داشت. همان لبخندی که برای رامونا در این سه هفته، آن قدر آزار دهنده بود. رامونا اخم کرده بود. آقای کوییم بی دنباله ی آوازش را خواند: «ای زندگی، فریاد شادی را تو در قلبم نهادی» رامونا از کوره در رفت. وسط آواز پدرش پرسید: «هرکی، هرچی می خواهد، بگوید. حالا که نمی توانم یک گوسفند درست و حسابی بشوم، اصلا نمی شوم.» و یک دفعه کلاهش را که دو تا گوش با آستر صورتی داشت از سرش برداشت و توی جیب کتش گذاشت. می خواست جوراب های پشمی پدرش را هم از توی دستش در آورد، ولی از خیرش گذشت. چون دست هایش گرچه در آن جوراب های پشمی واقعا شبیه سم گوسفند نشده بودند، به هر حال گرم بودند. او با ناراحتی روی حوله ی قلمبه ای که پشت شلوارش دوخته شده بود، می جنبید. رامونا با این که معمولا خیلی خوب تظاهر می کرد، حالا نمی توانست وانمود کند که با شلوار رنگ و رو رفته ای که عکس یک عالمه خرگوش صورتی دارد، کاملا شبیه گوسفند شده است. ...

فهرست


روز حقوق گرفتن رامونا و یک میلیون دلار فانوس کدو حلوایی تلاش رامونا برای نجات انشای بئاتریس لباس گوسفندی رامونا و سه پیشگو

(رامونا 5) نویسنده: بورلی کلی یری ترجمه: پروین علی پور انتشارات: افق

مشخصات


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب رامونا و پدرش (رامونا 5)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل