کتاب دنیای رامونا (رامونا 8)

کتاب دنیای رامونا از مجموعه ی رامونا نوشته ی بورلی کلی یری توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

رامونا از وقتی که به کلاس سوم رفت، با خودش تصمیم گرفت تا کمی مثل بزرگ تر ها رفتار کند و حالا هم که می خواهد وارد کلاس چهارم شود بیشتر از همیشه ذوق دارد و حس می کند بزرگ تر شده است. بالاخره با شروع مدارس، روز اولِ کلاس شروع می شود و رامونا در همان ساعت های اول با دختری به اسم ” دی زی ” دوست می شود که موهایی بلند و طلایی رنگ دارد، موهای او فرفری است و از آنجایی که رامونا عاشقِ موهای فرفری و موج دار می باشد خودش را به دی زی نزدیک تر کرد. ساعاتِ اول مدرسه برای او خیلی به خوبی پیش می رفت، از همه مهم تر معلمشان ” خانم می شام ” را هم که لباس های رنگارنگ پوشیده بود و معتقد بود که بچه ها باید گروهی و همراه با سرگرمی درس بخوانند را هم دوست داشت. خانم معلم از بچه ها خواست تا یک صفحه درباره ی خودشان بنویسند. با این تکلیفی که خانم می شام داده بود، در نظر رامونا، او بهترین معلمی بوده که تا به حال داشته و کلاس چهارم قشنگترین سال تحصیلی ی دوران ابتدایی، اما این نظر همان طور در ذهن رامونا باقی نماند و فردای آن روز، با ورودش به کلاس متوجه شد که خانم می شام خیلی روی صحیح نوشتنِ کلمات توجه دارد و این مسئله برای رامونایی که املایش اصلا خوب نبود، خیلی سخت و قابل تحمل به حساب می آمد و فکر می کرد که دیگر سال تحصیلی اش خراب شده و خانم می شام را هم دیگر دوست نداشت. حالا باید تمام تلاشش را می کرد تا دی زی و دنی را هم مثل خانم می شام و سال تحصیلی خوب از دست ندهد و سعی کند تا املایش را خوب کند. اما این تنها مشکلش نماند و کلی دردسر دیگر، ناخود آگاه گریبان گیرِ رامونا شد و خاطره های یک سال تحصیلیِ او را ساخت ...

 

برشی از متن کتاب

نزدیک عید شکر گزاری بود که تازه، رامونا به این نتیجه رسید که، بیش تر وقت ها خانم می شام را دوست دارد! البته فکر نمی کرد که خانم می شام هیچ عیب و ایرادی ندارد؛ بلکه عقیده داشت که کلی نقطه ضعف دارد. مثلاً در مورد املای کلمات، خیلی حساس بود و به خصوص به کلماتی مانند بیابان و خیابان که دو حرف صدادار ” ی ” دارند و فقط یکی از آن ها نوشته می شود، علاقه مند بود! از آن گذشته، به تلفظ کلمات نیز اهمیت می داد و هر کس می گفت، ” تاسکی ” یا ” گُشنه ” فوری حرفش را تصحیح می کرد، و به نظر رامونا بیش از حد تذکر می داد: ” اگر درست تلفظ نکنید، نمی توانید درست بنویسید. ” بیش تر کلاس چهارمی ها معتقد بودند که خانم می شام نقطه ضعف مهم تری هم دارد. او یادداشت هایی را که بچه ها برای هم دیگر پرت می کردند، دست به دست رد می کردند، و یا روی میز ها می انداختند، می گرفت. آن ها را می خواند، غلط املایی شان را در فهرست کلماتی که باید تمرین کنیم، می نوشت، بعد پاره می کرد و در سطل کاغذهای باطله می ریخت! بچه های کلاس چنین رفتاری را غیر منصفانه می دانستند، ولی رامونا زیاد توجهی نمی کرد. البته بی توجهی اش چندان دوام نیاورد! زیرا یک روز که وحشی داشت سراغ مداد تراش کلاس می رفت، سر راه یادداشتی روی میز رامونا انداخت. رامونا یادداشت را برداشت و تازه داشت آن را می خواند که خانم می شام گفت: ” رامونا، یادداشت را بیاور، بده به من! ” و رامونا به ناچار قبول کرد. خانم می شام یادداشت را خواند، به طرف تخته برگشت و کلمه ی ” رامونا ” را به فهرست کلماتی که باید تمرین کنیم، اضافه کرد. سپس آن را ریز ریز کرد و در جمله ای کوتاه گفت که، حرف ” م ” و ” ن ” را جا به جا ننویسند! به این ترتیب، نه فقط رامونا؛ بلکه تمام کلاس فهمیدند که دنی به جای ” رامونا ” ، ” رانوما ” نوشته بود. رامونا نگاهی به دنی انداخت. اما او که تا گوش هایش سرخ سرخ شده بود، یک راست به جلو چشم دوخته بود. رامونا تا آن روز هرگز او را شرمنده ندیده بود. به فکر فرو رفت! یعنی..، دنی برایش چه نوشته بود؟! در زنگ تفریح، تمام پسر ها با هم دم گرفتند: ” دنی، رامونا را دوست داره! دنی رامونا را دوست داره! ” دی زی پرسید: ” حتی یک ذره اش را هم نتوانستی بخوانی؟ ” رامونا که بیش از پیش کنجکاو شده بود، سرش را تکان داد و تصمیم گرفت از وحشی بپرسد. ولی او چنان سرگرم لگد زدن به توپ بود که انگار نه انگار اصلاً او را می شناسد! به هر حال، حالا تمام کلاس مجبور بود اسم رامونا را تمرین کند و او از این بابت، خوشحال بود. دنی، هم چنان از رامونا دوری می کرد. در کلاس، هنگامی که کسی متوجهش نبود، با خودکار روی مچ دستش ساعت می کشید. در اتوبوس هم همراه پسر های پر سر و صدا در صندلی های ردیف آخر می نشست.

فهرست

رامونا خبر ها را پخش می کند! سرمشق در خانه ی دی زی دعوت شاهزاده خانم و جادوگر میهمانی نامه ای بزرگسالانه حریره ی نخود سبز رامونا و گربه داری! جعبه ی ولنتاین جشن تولد دخترانه

(رامونا 8) نویسنده: بورلی کلی یری ترجمه: پروین علی پور انتشارات: افق