loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب داستان های کوتاه امریکای لاتین | نشر نی

5 / -
موجود شد خبرم کن

بخشی از کتاب داستان های کوتاه امریکای لاتین

راز دل گفتن با محرم راز

روزی یکی از دوستان به من گفت: " ما وقتی خطایی مرتکب می شویم و جبران خطا ممکن نیست فقط یک راه برایمان می ماند و آن این است که رک و راست به آن اعتراف کنیم و این جوری خودمان را مجازات کنیم. تو حاضری اعترافات مرا گوش کنی؟" بلافاصله جوابش دادم: " خب، معلوم است که حاضرم."

"همه ی شرط های این کار را هم قبول می کنی؟"

" آره، غیر از یک شرط."

" کدام شرط؟"

"راز دار بودن."

" آخ امان از دست شما زن ها. حتی آنجا که پای جانتان در میان است نمی توانید جلو زبانتان را بگیرید. شما زن ها، وراجی کردن براتان مثل مراسم مذهبی است، امان از دست شما زن ها که... ما ناچاریم همین جور که هستید قبولتان بکنیم.

"خب، باشد، بگذار به جرم خودم اعتراف کنم." و بعد با آنکه قولی برای نگهداری رازش نداده بودم، ماجرای خودش را تعریف کرد. "من به جرم خودم اعتراف می کنم، جرمی که در واقع بسیار زشت و جدی بود، و امروز از کار خودم پشیمانم، همان قدر که هر آدم فضول کهنه کاری از اینکه اختیار خودش را به دست کنجکاویِ بی امانش داده، پشیمان می شود. " چند وقت پیش توی توطئه ای درگیر شدم و ماموران حکومت به دنبالم افتادند. دیدم باید مدتی خودم را گم و گور کنم. به دوستی پناه بردم. طبیعی است که مرا در گوشه ی پرت افتاده ای از خانه اش برد، به اتاقی که ته باغش بود. در این اتاق پشت انبوهی از تاک های پر شاخ و برگ پنهان بود. "دیوارهای این اتاق را با پارچه ی ارغوانی موج داری پوشانده بودند که حال و هوایی قدیمی به آن می داد. این اتاق خوابگاه جد آن خانواده بود که تخت بزرگ و پرزرق و برقش_ که فکر می کنم بعد از مرگ او بی صاحب مانده بود_حالا نصیب من می شد. اما با چه حال و روز متفاوتی. حتم دارم که آن پیرمرد محترم مثل هر آدم خوشبخت  دیگری میان آن پرده های مخملی سبز به خوابی آرام فرو می رفت و این پرده ها حالا از بی خوابی سمج آدمی توطئه گر، و از آن بدتر آدمی فضول، آرام و قرار نداشت. حالا خودت حال مرا حدس بزن.

" از همان شب اول اقامتم در آن اتاق صدایی شنیدم که تشخیص نمی دادم از کدام گوشه است، صدای نرم و دلنشین زنی آمیخته با صدای مردها. وقتی به نظر می آمد که تنهاست قطعاتی از نظن و نثر را بلند بلند می خواند، همان طور که لابد راحیل به درگاه خدا دعا می کرده. زیباترین نواهای روز را زمزمه می کرد، از جمله سرنادهای شوبرت که هر فراز و فرودش نوایی آسمانی است.

کتاب داستان های کوتاه امریکای لاتین، به نویسندگی روبرتو گونسالس اچه وریا و ترجمه ی عبدالله کوثری در نشر نی به چاپ رسیده است.



  • گردآورنده: روبرتو گونسالس اچه وریا
  • مترجم: عبدالله کوثری
  • انتشارات: نی

روبرتو گونسالس اچه وریا


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب داستان های کوتاه امریکای لاتین | نشر نی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل