کتاب خواهر کوچولوی فرانکلین

کتاب خواهر کوچولوی فرانکلین نوشته ی پالت بورژوا و ترجمه ی شهره هاشمی با تصویرگری برندا کلارک توسط انتشارات آبادیران به چاپ رسیده است.

در این جلد از این مجموعه داستان ها عضو جدید به این خانواده اضافه می شود. فرانکلین همیشه دوست داشت یک برادر بزرگتر باشد، مادر به او گفته بود بهار امسال او صاحب یک خواهر کوچک می شود. او از انتظار بدش می آمد و صبر کردن تا رسیدن بهار برای او سخت بود. آقای جغد در مدرسه گفته بود زمانی که گیاهان جوانه بزنند بهار می شود. اما زمین پر از برف بود و اثری از آمدن بهار دیده نمی شد. فرانکلین سعی می کرد با ایجاد شر و صداهای مختلف زمین را بیدار کند اما نشد، تا این که یک روز او دید دانه ی لوبیایی که کاشته جوانه زده است، فصل بهار آمده بود فرانکلین با عجله به سمت خانه دوید. با آمدن بهار...

شخصیت اصلی این مجموعه لاک پشت کوچولویی است به نام " فرانکلین " که با مسائل، دردسرها و دغدغه هایی رو به رو می شود که ممکن است برای هر کدام از کودکان نیز اتفاق بیفتد. کودک شما با مطالعه ی داستان های " فرانکلین " با مشکلات او آشنا و با آن همراه می شود و در پایان هر داستان آموخته که در شرایط مختلف چگونه بر مشکلات خود غلبه کند و تصمیم درست را بگیرد. مجموعه داستان های این کتاب به 38 زبان ترجمه شده و دارنده ی لوح سپاس از ششمین جشنواره ی کتاب های آموزشی رشد می باشد. نکات آموزنده ی این کتاب در قالب متن داستان پنهان شده و ظاهر نصیحت گونه و کسالت آور به خود نگرفته است و جنبه ی شاد و سرگرم کننده دارد.

از دیگر جلد های دیگر این مجموعه می توان به: فرانکلین نا مرتب است، فرانکلین در صحنه، پتوی فرانکلین، فرانکلین به مدرسه می رود، عجله کن فرانکلین، فرانکلین دروغ می گوید، فرانکلین فوتبال بازی می کند، دوست جدید فرانکلین، فرانکلین یک دوربین عکاسی پیدا می کند، فرانکلین با بچه های مدرسه به اردو می رود، فرانکلین رئیس می شود، فرانکلین یک کیسه خواب دارد، فرانکلین و روز دوستی، فرانکلین دوچرخه سواری می کند، فرانکلین در تاریکی، فرانکلین و دندان شیری، فرانکلین و رعد و برق، فرانکلین یک حیوان خانگی می خواهد، فرانکلین و هدیه ی سال نو، فرانکلین گم می شود، فرانکلین به همراه دوستانش به موزه می رود، باشگاه سری فرانکلین، خواهر کوچولوی فرانکلین و فرانکلین به بیمارستان می رود را نام برد.

 

برشی از متن کتاب

در مدرسه، آقای جغد از بچه ها خواست نشانه های آمدن بهار را بگویند. گورکن گفت: زمین از خواب طولانی بیدار می شود. حلزون گفت: گیاهان از خاک بیرون می آیند. فرانکلین گفت: بچه ها به دنیا می آیند. او از پنجره به آسمان ابری زمستان نگاه کرد و آرزو کرد بهار عجله کند و زودتر بیاید. فرانکلین برای درس علوم چند دانه توی خاک کاشته بود که باید تا بهار جوانه می زدند. با نگرانی به آقای جغد گفت: من دانه ها را در جای مناسب و گرم کاشته ام و به موقع به آن ها آب می دهم ولی تا حالا جوانه نزده اند. آقای جغد گفت: دانه ها در حال جوانه زدن هستند ولی تو نمی توانی آن ها را ببینی باید منتظر بمانی. فرانکلین آه کشید او از انتظار بدش می آمد. فرانکلین در خانه به پدر و مادرش کمک می کرد تا اتاق نوزاد را آماده کنند. فرانکلین گفت: حتما به این زودی ها این اتاق به درد نمی خورد. مادرش او را محکم بغل کرد و گفت: بچه در فصل بهار به دنیا می آید و بهار هم در همین نزدیکی هاست. فرانکلین نفس عمیقی کشید و گفت: واقعا؟ فرانکلین از خانه بیرون رفت. به هر گوشه ای سر می کشید و می گفت: سلام بهار! این جایی؟ ولی هیچکس به او جواب نمی داد. فرانکلین ظرف ها را به هم می کوبید. با یک قاشق دنگ دنگ به ماهی تابه ضربه می زد. زنگ تمام خانه ها را زد و سنج هایش را محکم به هم کوبید. حتی با تمام این سر و صداها زمین از خواب بیدار نشد. فرانکلین باغچه اش را نگاه کرد، هیچ گیاهی سرش را از خاک بیرون نیاورده بود. هیچ کجا علامتی از بهار دیده نمی شد. این خیلی بد بود چون بچه می خداست در بهار به دنیا بیاید. فرانکلین خیلی ناراحت بود. اگر بهار نمی آمد او هم برادر بزرگتر نمی شد...

نویسنده

" پالت بورژوا " یک نویسنده کانادایی است. او ایده هایش را در خلق داستان های فرانکلین از خاطرات کودکی خود و شنیده ها و خوانده هایش از کتاب ها، روزنامه ها و مجلات الهام گرفته است. او کتاب های دیگری را هم برای کودکان نوشته که جوایزی را از آن او کرده است. او کتابی هم به سفارش انجمن کانادایی درمانگران شغلی برای معرفی این شغل به کودکان نوشته است. او هم چنین کتاب هایی آموزشی با شخصیت " فرانکلین " خلق کرده است که مهارت های خواندن، نوشتن و ریاضی را به کودکان آموزش می دهد.

• دارنده ی لوح سپاس از ششمین جشنواره ی کتاب های آموزشی رشد
• نویسنده: پالت بورژا
• مترجم: شهره هاشمی
• انتشارات: آبادیران