loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب جادوگرها و جشن جادووین - ایران بان

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب جادوگرها و جشن جادووین پنجمین جلد از مجموعه ی جادوگران شهر ریتزی اثر سبیل پاندر و ترجمه ی مریم رحیمی از سوی نشر ایران بان به چاپ رسیده است.

هر سال در سینک ویل، جشن بزرگ جادووین که روز بزرگداشت جادوگرها است برگزار می شود. در این جشن جادوگرها و پری ها علاوه بر رقص و پایکوبی فیلم های مستندی با موضوعات مختلف ساخته و به نمایش می گذارند. پگی، جادوگر برتر سینک ویل که مسئول رسیدگی به امور جادوگران و پری ها است و دوستی بسیار نزدیکی با تیگا دارد از او می خواهد تا با کمک و همکاری فرن، مستندی خاص و متفاوت با بقیه مستندها برای جشن آماده کنند. آن ها بعد از کلی مشورت و همفکری تصمیم می گیرند برای ساخت این مستند از جادوگران مشهور و معروف استفاده کنند و برای جالب تر شدنش، چند صحنه ی کمدی نیز به آن اضافه کنند. اما تیگا از فرن می خواهد که تمام برنامه و کارهایشان را تا روز جشن مخفی نگه دارند؛ غافل از این که آقای وزغ، جاسوس مجله ی ویتزی آن ها را دورادور زیر نظر گرفته و از همه ی برنامه هایشان عکس و یادداشت بر می دارد تا در موقع مناسب در مجله به چاپ برساند! ...

تیگا دختر کوچولویی است که تحت سرپرستی زن بدجنسی به نام "هکس" زندگی می کند او بسیار سخت گیر و بی رحم است. یک روز پری کوچولویی به نام "فرن" از داخل سینک ظرفشویی بیرون آمده و به تیگا می گوید از سرزمینی به نام "سینک ویل" که آن طرف لوله های زیر سینک ظرفشویی هستند آمده. پری های سینک ویل معتقدند که انسان ها همگی جادوگر هستند اما عده ای از آن ها مثل تیگا خوش طینت و بعضی دیگر مثل خانم هنگس بدذات اند. او با وردی که می خواند دخترک را همراه خود به شهر ریتزی در سرزمین سینک ویل می برد. در آن جا تیگا با دنیای عجیب و بامزه ای رو به رو شده و درگیر ماجراهای بسیاری می شود. از طرفی او که همیشه فکر می کرده مادرش را در کودکی از دست داده به کمک فرن متوجه می شودکه او زنده است.

 


فهرست


تقاضای عجیب
  • فرن همیشگی
  • داکز
  • کارخانه ی مرباسازی
  • کشتی پرنده
  • موزه ی پری های دریایی
  • کلاترباکس
  • برالیوود
  • گنجه ی لباس ها
  • گربه شوینده
  • مجله وزغ
  • بهترین اتاق خواب پرل بیک
  • خوابیدن در خانه ی فل فل
  • آیدابله خفاشه بدنام
  • بیمارستان گربه ها در برج ها
  • جزایر پاتیل
  • خلیج
  • گرتال گرین در امبل
  • خانم برو در مغازه اش
  • چای تیریلی در جنگل
  • مغازه کیک ها، پای سیب و همش همینه
  • تئاتر ریتزی توئیگ
  • پشت صحنه ی دکه ی مربافروشی ماویس
  • لیندن هاوس

برشی از متن کتاب


آن روز بعد از ظهر، تیگا فلوفانورا و لیزی وحشیه روی چمدان لباس فلوفانورا در داکز نشستند. یک دوربین در کنار آن ها و در هوا شناور بود و فرن داشت کپه ی موهایش را درست می کرد. فرن گفت: «خیلی خب، بیایید زود کارمون رو اینجا تموم کنیم. نباید خیلی توی داکز معطل کنیم. این جا چیز خاصی نداره.» خانه های بزرگی شبیه به کفش های بزاق، تمام طول خیابان را پوشانده بودند. تیگا گفت: «احتمالا باید به این موضوع اشاره کنیم که وقتی پگی جادوگر برتر شد همه ی این خونه های کفشی رو درست کرد.» بعد دفترچه اش را ورق زد و ادامه داد: «خیلی خوشم میاد که همه ی خونه ها رو با کفش های جادویی ساخته.» لیزی وحشیه به دفترچه ی تیگا سیخونکی زد و گفت: «باید اینجا یک گربه ی گنده بکشی خیلی مهمه.» تیگا با تعجب به او نگاه کرد. فلوفانورا به جادوگر شماره ی 11 در فهرست دفترچه ی تیگا اشاره کرد و گفت: «یعنی جادوگری که اسمش رو ننوشتن و محرمانه است، کیه؟ حتما یک نفر تو جزایر باتیله! هیچ کس این وقت سال اونجا نیست!» لیزی وحشیه زیر لب غرید: «باید یک جادوگر خیلی مهم باشه.» تیگا به دماغش چینی انداخت و گفت: «حتی اسم پگی که جادوگر برتره توی فهرست اومده. یعنی اون از پگی هم مهم تره؟» فرن با لحن غرور آمیزی گفت: «خب، احتمالا اسم اون جادوگر به دلایل امنیتی محرمانه است. آره، حتما دلیلش همینه.» فلوفانورا، تیگا و لیزی وحشیه یک صدا گفتند: «نه، این طور نیست.» فرن گفت: «خب، یک برداشت تمرینی می گیریم.» بعد گلویش را صاف کرد و بلند فریاد زد: «تیگا قراره چیزهای زیادی در مورد برنامه سازی یاد یگیری. اوووووو ماااااا اوووووو مااااااا اووووووو ماااااااااا اوووووووو مااااااا هوی مااااااااا» لیزی وحشیه مضطربه پرسید: «چه کار می کنه؟» دوربینش شترق روی زمین افتاد و به سرعت آن را برداشت. فرن که نیشخند گل و گشادی روی صورتش نقش بسته بود. و در هوا می چرخید. گفت: «این برنامه برای جشن جادووینه. به برنامه ی جاسوسی از جادوگرها خوش آمدین! خبرهای دست اول و داغی از جادگرهای مهم شهری ریتزی براتون داریم! این یکی از رسوم جادووینه و چه رسم خوبی هم هست! برنامه ی ما یک برنامه ی خاصه. من همراه دوست جادوگر عزیزم. تیگا، اون رو برای شما اجرا می کنیم. ما جالب ترین، هیجان انگیزترین و عجیب ترین جادوگرهای سینک ویل رو بهتون معرفی خواهیم کرد! خب، به جادووین خوش اومدین. لیوان کلاترباکستون رو به افتخار تمام جادوگرها و پری ها فوق  العاده بیارید بالا.» بعد با حالت معناداری به دوربین نگاه کرد و از لیزی وحشیه پرسید: «فیلم گرفتی؟» لیزی وحشیه به شکل ناشیانه ای روی پا چرخید. تیگا گفت: «تو که گفتی این یک برداشت تمرینیه.» فرن فریاد زد: «حتی از برداشت های تمرینی هم فیلم می گیرن!» بعد با انگشت به فلوفانورا اشاره کرد. «دامن جدید لازم دارم.» فلوفانورا دامن کوتاه کوچکی از چمدان لباس هایش را بیرون کشید و با یک حرکت انگشت آن را تن فرن کرد.  

(جادوگران شهر ریتزی: جلد 5) (بامزه ترین کتابی که تا حالا خوندین...!) نویسنده: سیبل پاندر مترجم: مریم رحیمی انتشارات: ایران بان


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب جادوگرها و جشن جادووین - ایران بان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل