کتاب تو شاهکاری دختر! - ریچل هالیس

کتاب تو شاهکاری دختر! نوشته ی ریچل هالیس و ترجمه ی لیلا رعیت توسط انتشارات نسل نو اندیش به چاپ رسیده است.

این کتاب شامل توصیه های امید بخشی است  که  یک مربی باتجربه به نام "ریچل هالیس" با لحنی صمیمی و آمیخته به طنز، آن ها را به مخاطبانش یعنی همه ی دختران و زنان  دنیا ارائه می کند. "ریچل" با بیان داستان های متفاوتی که برخی بامزه، بعضی شرم آور و بقیه عجیب و دیوانه وارند، سعی دارد همه ی دروغ های آزاردهنده و حقایق مهم زندگی را بیان کند و از این طریق راه درست را به خواننده بشناساند. او از دروغ هایی می گوید که گاهی باعث می شود یک زن احساس کند به اندازه ی کافی خوب و جذاب نیست. آن گونه که باید، لاغر نیست. و یا این که جذاب و دوست داشتنی به نظر نمی رسد. "ریچل" با آورن دلایل کافی، با صدای بلند اعلام می کند که همه ی این تصورات دروغ است و تمام زن ها موجودات قدرت مند و جذابی هستند. بله! حقیقتی که "ریچل" سعی دارد مخاطبانش باور کنند، این است: آن ها بهترین هستند و تنها کافی ست خودشان را باور داشته باشند. " صورتت را بشور دختر جان" اثری بدیع و دوست داشتنی است و هدیه ی مناسبی برای زنانی می باشد که قصد دارند رشد کنند و زندگی مناسبی را برای خودشان به وجود بیاورند. پس به همه ی زنان و دختران مطالعه ی این کتاب انگیزشی را توصیه می کنیم.

برشی از متن کتاب

ادراک یعنی ما چیزها را آن طور که هستند نمی بینیم؛ چیزها را آن طور که خودمان هستیم می ‌بینیم. خانه ای آتش گرفته را در نظر بگیرید. برای آتش نشان، خاموش کردن حریق خانه ای که آتش گرفته یک شغل است، شاید حتی ماموریت زندگی اش. برای کسی که حریق عمدی ایجاد می‌کند؟ خانه ی آتش گرفته چیزی هیجان انگیز و خوب است. چه می شود اگر خانه ی شما باشد؟ چه می شود اگر خانه شما باشد که بیرون ایستاده و تماشا می ‌کند دار و ندارتان می سوزد؟ آن خانه ی آتش گرفته که کاملاً به چیز دیگری تبدیل می شود. شما چیزها را همان طور که هستند نمی ‌بینید، چیزها را از پشت لنزی از آن گونه که فکر می کنید و احساس می‌کنید و باور دارید می ‌بینید. ادراک واقعیت است و من اینجا هستم تا به شما بگویم واقعیت شما خیلی بیش از آن چه واقعاً برایتان رخ می ‌دهد رنگ تجربه های گذشته تان را دارد. اگر گذشته تان به شما می گوید هیچ چیز کارساز نیست، زندگی علیه شماست، هیچ وقت موفق نمی شوید - چقدر احتمال دارد برای رسیدن به چیزی که می خواهید بجنگید؟ یا از طرف دیگر، اگر کاملا بپذیرید که هر وقت با مخالفتی رو به رو می ‌شوید هیچ پایانی برای مذاکره وجود ندارد، می‌توانید ادراک تان را دگرگون کنید و کل زندگی تان را از اساس دوباره شکل دهید. تک تک بخش های زندگی شما - قدردانی، شیوه ای که استرس را کنترل می ‌کنید، اینکه چقدر با دیگران مهربان هستید و چقدر خوشحال هستید ممکن است با دگرگونی ادراک تان تغییر کند. من نمی ‌توانم کل کتاب را به این موضوع اختصاص دهم، اما امروز فقط روی رویاهای تان تمرکز می کنم: بیایید درباره هدف هایی صحبت کنیم که برای زندگی تان دارید و از این که چقدر می‌توانید به خودتان کمک کنید به آن ها برسید. برای این کار،  باید هدف های تان را نام ببرید. باید مثل بامینوی بزرگ که ضربه هایش را نام می ‌برد امیدها و آرزوهای تان را فریاد بزنید. نیاز به شهامتی دارید که بایستید و بگویید «این یکی، همین که جا اینجاست مال منه». قبل از اینکه به خواندن ادامه دهید، چند لحظه صبر کنید تا روی رویای مشخص تمرکز کنید. یک تکه کاغذ بردارید و بنویسید... شاید ده رویا بنویسید... شاید با چیزهای کوچک بی‌خطر شروع کنید و به نوشتن ادامه دهید تا واقعیت آشکار شود. یالا، دختر، هیچکس نگاهت نمی ‌کند. اینجا هیچ کس نیست در مورد قضاوت کند. سرنخ: موسیقی در آسانسور. خب. رویاهایت را نوشتی؟ عالی است! شاید تعدادی از شما اولین بار است این رویا را برای خودتان نوشتید اما حاضرم شرط ببندم پیش تر شما قبلا با این رویا مواجه شده اید، حتی اگر هیچ وقت شهامتش را نداشته اید آن را روی کاغذ بنویسید. سلام، دوست قدیمی. شاید این رویا را از زمان کودکی داشته اید... شاید چیزی است که در حال حاضر رویش متمرکزید... شاید قبلا رویش متمرکز بوده اید اما از آن دست کشیده اید... به هر صورت اگر رویایی است که هنوز دارید، پس احتمالاً جایی که این رویا مدنظرتان بوده مقداری پذیرفته نشدن تجربه کرده اید.

فهرست

• مقدمه. با توام خانم خانم ها!
• فصل اول: دروغ شماره 1: خوشبختی جای دیگری است!
• فصل دوم: دروغ شماره 2: باشه برای فردا!
• فصل سوم: دروغ شماره 3: آن طور که باید و شاید خوب نیستم
• فصل چهارم: دروغ شماره 4: من از تو بهترم
• فصل پنجم: دروغ شماره 5: عشق او برای من همه چیز است
• فصل ششم: دروغ شماره 6: نه، جواب آخر من است!
• فصل هفتم: دروغ شماره 7: من در روابط زناشویی خوب نیستم
• فصل هشتم: دروغ شماره 8: مادری را بلد نیستم
• فصل نهم: دروغ شماره 9: من مادر خوبی نیستم
• فصل دهم: دروغ شماره 10: از زندگی خیلی عقبم
• فصل یازدهم: دروغ شماره 11: بچه های مردم تمیزتر، منظم تر و مودب تر از بچه های من اند
• فصل دوازدهم: دروغ شماره 12: باید خودم را کوچک کنم
• فصل سیزدهم: دروغ شماره 13: سرانجام یک روز زن مت دیمن می شوم
• فصل چهاردهم: دروغ شماره 14: نویسندگی ام افتضاح است
• فصل پانزدهم: دروغ شماره 15: هیچ وقت نمی توانم این ماجرای تلخ را فراموش کنم
• فصل شانزدهم: دروغ شماره 16: نمی توانم راستش را بگویم
• فصل هفدهم: دروغ شماره 17: وزنم تعیین کننده شخصیتم است
• فصل هجدهم: دروغ شماره 18: بزن بر طبل بی دردی
• فصل نوزدهم: دروغ شماره 19: فقط یک راه درست وجود دارد
• فصل بیستم: دروغ شماره 20: به قهرمان نیاز دارم

نویسنده: ریچل هالیس مترجم: لیلا رعیت انتشارات: نسل نو اندیش