loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب بی وزنی - جواد منفرد

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب بی وزنی نوشته جواد منفرد توسط انتشارات شانی به چاپ رسیده است.

این کتاب مجموعه شعری بی نظیر است که غزل های زیبایی از "جواد منفرد" را در بر دارد. این شاعر جوانِ اهل شهر رشت در کتاب حاضر با غزل هایش روح و جان مخاطب را به بازی می گیرد و کاری می کند تا خواننده معنای واقعی واژه ی عشق را با تمام وجودش لمس کند. غزل های او ورای همه ی غزل های عاشقانه هستند و دنیایی را ترسیم می کنند که می توان درون وسعت آن غرق شد. "منفرد" در "بی وزنی" مخاطب را چنان درگیر اشعارش می کند که در آن تجربه ی احساسی بی نظیر برایش اتفاق می افتد؛ این احساسِ خواننده از حسِ ناب شاعر در تک تک ابیات ناشی می شود و دنیای شگفت انگیز عشق را برای همه ی کسانی که شعرهایش را می خوانند تصویرسازی می کند.  مجموعه شعر "بی وزنی" همه ی کسانی که به شعر علاقه ندارند را نیز به شعر علاقه مند می کند و تصویر خوبی از عشق را به آن ها نشان می دهد. تصویری عینی از عشق که دروغ، خیانت و هر گونه زشتی و پلیدی در آن جایی ندارد و دنیای عاشقانه ی آن سرشار از خوبی ها و زیبایی هاست. "بی وزنی" اثری خارق العاده می باشد که  پیشنهاد می کنیم مطالعه ی این مجموعه یدوست داشتنی را از دست ندهید.


برشی از متن کتاب


مثل آن جسم که از روح جدا می ماند از منِ بعد تو یک مرده بجا می ماند عشق بی حد به کسی داشتن آن خود کشی است که به جان دادنِ در راه خدا می ماند رفتنت حادثه ای بود که با دیدن آن تا همیشه دهن پنجره وا می ماند بد شکسته ست دلم ،این همه دلداری تو آب دادن به گلی سوخته را می ماند جای آزادگی احساس اسارت دارد هر که از بند تو ای عشق رها می ماند بی تو محکوم به بی وزنی ام و تا به ابد هستی و نیستی ام روی هوا می ماند می روی، بس که به این خانه تعلق داری - در دل آینه تصویر تو جا می ماند * بمان با من که نقش اصلی این داستان هستی تو در دنیای من چیزی شبیه قهرمان هستی همیشه بکری از بس کارهایت غیر معمولی ست تو مصداق شکوفایی یک گل در خزان هستی فقط در وصف تو یک چیز باید گفت (بسم ا...) خودت هم خوب می دانی که (از ما بهتران) هستی همه در آینه غرق اند و من هر بار می بینم که تو محو تماشای خودت در آسمان هستی کنارت تند جریان دارد و دور از تو آهسته تویی که باعث اخلال در نظم زمان هستی به کوری می کشید ای کاش کارم بی تو چون یعقوب ولی هرگز نمی دیدم عزیز دیگران هستی * جدال عقل و دل همواره در من ماجرا دارد شبیه سرزمینی که دو تا فرمانروا دارد شبیه سر زمینی که یکی در آن به پا خیزد یکی در من شبیه تو خیال کودتا دارد منِ دل مرده و عشق تو شاید منطقی باشد گل نیلوفر اغلب در دل مرداب جا دارد تو دلگرمی ولی "همپا" و "همدستی" نخواهد داشت کسی که قصد ماندن با منِ بی دست و پا دارد خودم را صرف فعل "خواستن" کردم ولی عمری ست "توانستن" برایم معنی نا آشنا دارد زیاد است انتظار معجزه از من که فرتوتم پیمبر نیست هر پیری که در دستش عصا دارد * نیتت خیر است اما بازهم شر می شود می رسی و حال من از قبل بدتر می شود تا رسیدن عاشقیم اما نه از آنجا به بعد مثل دینداری که وقت مرگ کافر می شود چون عبور ابر بی بارانی از روی کویر با وجودت حسرتم چندین برابر می شود گرچه لبهای من از بی صحبتی خشکیده است تا دلت می خواهد اما گونه ام تر می شود از سکوت آنقدر لبریزم تصور می کنم گوشهایم عاقبت از شدتش کر می شود آدمی سرخورده باشد ساده می ریزد بهم غنچه پژمرده خیلی زود پرپر می شود

شاعر: جواد منفرد انتشارات: شانی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب بی وزنی - جواد منفرد" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل