loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب اژدهاکشان - یوسف علیخانی

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
11,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

کتاب اژدهاکشان نوشته یوسف علیخانی توسط نشر آموت به چاپ رسیده است.

این کتاب شامل مجموعه داستان های کوتاهی است که نگارش آن ها با گویش محلی میلکی ها صورت گرفته است. "میلک" یکی از روستاهای الموت در استان قزوین می باشد و بخش اعظم داستان های این مجموعه در این روستا اتفاق می افتد. همان طور که گفته شد نثر کتاب با گویش محلی نوشته شده اما بسیار قابل فهم است و هر مخاطبی به راحتی از پس درک متن آن بر می آید. عنوان کتاب با الهام از نام یکی از داستان های مجموعه ی "اژدهاکشان" برگزیده شده است و روایتی از مردی به نام "حضرتقلی" دارد که وقتی اژدها به قصد ویران کردن میلک می آید، او سوار بر قاطرش به جنگ با اژدها می رود تا جلوی آمدن او را بگیرد. "یوسف علیخانی" در این مجموعه با انتخاب فضایی بکر و مضمونی تازه، داستان های بی نظیری خلق کرده و با تمرکز روی باورهای بومی مردم که به هیچ وجه شبیه خرافه نیست، موجی جدید و منحصر به فرد در داستان های کوتاه راه انداخته است. "علیخانی" شخصیت هایش را از دل افسانه ها و اسطوره ها بیرون می کشد و با روایت زیبایی که از زندگی آن ها بیان می کند، مخاطب را تا انتهای داستان با خود همراه می نماید. این نویسنده ی خلاق با روح بخشیدن به یک منطقه ی جغرافیاییِ کمتر شناخته شده، کاری می کند تا بسیاری از مخاطبانش به فکر جست و جو در مورد این روستا بیفتند و همه ی رمز و رازهایی که او در مورد این سرزمین برای شان گفته را کشف کنند.


فهرست


  • قشقابل
  • نسترنه
  • دیولنگه و کوکبه
  • گورچال
  • اژدهاکشان
  • ملخ های میلک
  • شول و شیون
  • سیاه مرگ و میر
  • اوشانان
  • تعارفی
  • کل گاو
  • آه دود
  • الله بداشت سفیانی
  • آب میلک سنگین است
  • ظلمات
  • نگاهی به داستان های اژدهاکشان

برشی از متن کتاب


سر به آسمان گرفت تا خنکی باران را بیشتر احساس کند. باران روسریش را چسبانده بود به موهایش. چند دسته مو از زیر روسری بیرون مانده و روی پیشانی اش را خط انداخته بود. رسیده بود به سنگلاخ غار. خواست برود داخل تا باران بند بیاید. با دخترها و پسرهایی که هرکدام چوپانی گوسفندهای خودشان را می کردند. وقتی بوی خاک بلند می‌ شد، گله را می آوردند اینجا و می بردند توی غار. با خودش گفت: - گیرم الان بند بیایه، یا دو ساعت دیگرم بباره، چه توفیری! باید وقت آله منگ، برسم کوه آله منگ درآیو. دو کوه ٖآن طرف تر بود. حتی نایستاد آبی را که توی کفش های گالشش جمع و گلی شده و شرت شرت صدا می‌ کرد، خالی کند. چوب دستی را کرد پر چادر شبی که بسته بود کمرش. از سنگراهه لیز باران خور، پا برداشت. سنگ ها سر بودند پا را نگه نمی داشتند. کفش ها هم صابونی شده بودند. آنها را درآورد. پر چادرشب کمرش را باز کرد و کفش های گلی را کرد تویش. نشست توی سنگراهه. دست‌ ها را کرد گیره دیواره سنگی و کون سره، کون سره،  پیش رفت.  باران مثل جوالدوز از آسمان پرت می شد طرفش. یک طرف صورتش سوزن سوزن شده بود. جوالدوزها با شتاب می رفتند توی دره. تا ته دره را می توانست ببیند. تمام راه سنگی بود، آب دره هم به سرخی می زد. توی نقره ای باران و کوه سنگستان که تمامی نداشت. نشیمنگاهش داغ و سفت شده بود. پا که گذاشت به گل پایین سنگ راهه، «آخ ننه» ای گفت و راه افتاد. صدای باران از بالای کوه می رفت توی دره و می پیچید و دو چندان باز دوباره برمی‌گشت بالا. باران می رفت لای شاخ و برگ درخت های کهری.  کفش ها را در آورد و کوبید به تنه درخت کنار راه. آب و سنگریزه و گل پاشیده شد زمین. زن شعبان وقتی کوچ شان را می برد قزوین، گفته بود: - دختر، شهر بزرگه! شایدم خدا ره چه بدیدی؟ قسمت تو همون جا بود. چیه اسیر و عبیر این بی صاحاب مانده ها بمانده ای. براادرش قزوین بود. گفته بود بیاید، او را هم ببرد، خانه ‌ای بگیرد و دم پر خودش باشد. زن شعبان گفته بود: - اگه این جوریه همین جا بمان. میلک بمانی هزار برابر شرافت بداره تا بیایی قزوین و اون، بند به ساعت ، سرش را بیندازه زمین و مثل گاو و خر بیایه پهلوت. که چی؟ که مثلاً آقا، آقا بالا سرته. نخواستی. میلکی ها افتاده بودند به فروش باغ و گوسفندان و خانه و طویله انبارشان. نسترنه هم خواسته بود همه را بفروشد اما برادرش گفته بود می خواهی بی اصل و نسب بشیم؟ گفته بود: - ای گه به دل تو سرنوشت! این چه پیشانی نوشتی یه تو داری آخه؟ شده بود حرف و حدیث‌ این و آن. می گفتند: - باز اینه که سر تنها دوام آورده. - عنقزی جان ساده ای! چند آدم رفت خواهش خوانی بکرد برایش؟ - ها ولی کی؟ مثال میرزاعلی. او هم مرده؟ اون همسال باباشه. خدا به گورش نور بباره.   صفحه 28

نویسنده: یوسف علیخانی انتشارات: آموت


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب اژدهاکشان - یوسف علیخانی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل