loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب امپراطور شب (عصر اساطیر 2)

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره کتاب امپراطور شب (عصر اساطیر 2)

کتاب جلد دوم از مجموعه‌ی " عصر اساطیر " می‌باشد. " آشین " و " موریا " خواهران دو قلو‌اند که به نوعی در قصر امپراطور زندانی هستند. آن‌ها می تواند در قصر تردد داشته باشند اما اجازه خروج از قصر را ندارند. پس از حمله به روستای محل زندگی‌شان آن‌ها به قصر وارد شده‌اند تا در امان باشند. آن دو از محافظین " اجوود " هستند و در امور جنگی مهارت‌های زیادی دارند.

موریا بسیار نترس و بی‌پروا است. او با ظاهری مبدل به شهر تردد می‌کند تا " رنان " دوست قدیمی‌شان را ببیند. در همین هنگام " تایروس " کوچکترین پسر فرمانروا که به موریا علاقه دارد او را تعقیب می‌کند. تایروس متوجه می‌شود که موریا و رنان نگران روستا و اهالی آن هستند. موریا می‌خواهد به تنهایی به زادگاهش برگردد و از احوال مردم با خبر شود.

تایروس به او می‌گوید که پدرش دو نفر را برای آوردن خبر به آن‌جا فرستاده و همچنین فرمانروا متوجه خیانت یکی از مارشال‌های سابق دربار شده است. در این بین اختلافاتی بین این دو خواهر رخ می‌دهد و جنگی در شرف وقوع است که ...

بخشی از کتاب امپراطور شب (عصر اساطیر 2)

آشین

بیست چهار

گوئین وقتی به پیکر بی حرکت تایروس نگاه می کرد، گفت:

-اون داره می میره

آشین پارچه ای سرد را روی پیشانی خیس از عرق تایروس گذاشت و گفت:

-نه نمی میره

-اون میمیره. سم خیلی قوی بود

بعد نگاهی به جانور سیاهی انداخت که کنار تایروس دراز کشیده بود و گفت

-اون گربه وحشی ممکنه جان سالم به در ببره. به نظر می رسه سم کم تری وارد بدنش شده و هنوز شانس داره

آشین دندان هایش را به هم سایید و به خنک کردن پیشانی تایروس ادامه داد.

روی زمین آلونکی پتو پهن کرده و تایروس و دایگو را روی آن قرار داده بود. رنان لباس های تایروس را درآورده بود تا به پایین آمدن تبش کمک کند، اما از شکم به پایین او را با پتو پوشانده بود. آشین رفت سطل آب را پر کند و وقتی برگشت، دید گوئین بالای سر تایروس نشسته است و با دقت به او نگاه می کند.

آشین می خواست فراموش کند گوئین کیست، اما کار دشواری بود. کس دیگری نبود تا او را همراهی کند. همه اعضای گروه مرده بودند.

مرده بودند. از یک سوی می توانست بگوید آنها ناپدید شده بودند و تعبیر دیگرش این بود که مرده بودند.

راهزن ها و سربازهای فرمانده جروجومو تمام افرادی را که از شهر امپراطور تا آنجا آنها را همراهی کرده بودند، سلاخی کرده بودند.

رنان و آشین مدتی کوتاه بعد از اقدام فریبکارانه فرمانده از راه رسیدند و فقط یک جنگجو را زنده یافتند. تایروس با او بود. او مانند گردبادی سهمگین جنگیده بود. قبل از اینکه رنان وارد جنگ شود، تایروس روی زمین افتاد.

بی آنکه به او حمله کنند نقش زمین شد. بعدها فهمیدند که با خنجر یا دارتی سمی مسموم شده بود. با کمک توا و دایگو، رنان تمام مهاجم ها را از پا درآورد و تایروس را از میدان جنگ دور کرد. آن وقت بود که دایگو نیز افتاد. تنها جنگجوی بازمانده فقط توانست آنها را هنگام عقب نشینی پوشش دهد و بعد او نیز کشته شد.

بعد تایروس به هوش آمد و به آنها گفت چه اتفاقی افتاد. چطور فرمانده به آنها خیانت کرد و موریا ناپدید شد. تایروس او را دورتر از میدان جنگ، همراه یکی از سربازهای فرمانده جروجومو دیده بود. بعد او نام تایروس را فریاد زده و تایروس سرش را برگردانده و از ضربه مهلک فرمانده جان سالم به در برده بود. ...

خرید کتاب امپراطور شب (عصر اساطیر 2)

کتاب امپراطور شب دومین جلد از مجموعه‌ی عصر اساطیر نوشته‌ی کلی آرمسترانگ با ترجمه‌ی ندا شاد نظر توسط انتشارات ایران‌بان به چاپ رسیده است.


کلی آرامسترانگ


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب امپراطور شب (عصر اساطیر 2)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل