کتاب افسانه های ملل 4

کتاب افسانه های اژدها، روباه، غول ها چهارمین جلد از مجموعه ی افسانه های ملل، با گردآوری و ترجمه ی جمیله فراهانی و محمدرضا شمس توسط انتشارات محراب قلم به چاپ رسیده است.

قصه ها و افسانه بخشی از میراث فرهنگی هر قوم و ملتی هستند و بازتابی از ارزش ها، سنت ها و زمینه های فرهنگی و اجتماعی هر کشور خواهند بود. آنچه در گذشته روی داده و در قالب داستان و افسانه در میان مردم گسترش یافته و گاهی نمود مبارزه ی بین خیر و شر است. افسانه ها معمولا تجربیات گذشتگان از جنگ میان خوبی و بدی است، با شخصیت هایی در لباس دیو و پری تا دنیای جذاب تری خلق شود و داستان ها شنیدنی تر به نظر بیایند. این کتاب در سه بخش اژدها، روباه و غول ها ارائه گردیده است. یکی از این داستان ها به نام کنستان و اژدها در مورد پسری به نام کنستان و برادرانش است. آنها برای یافتن کار از خانه بیرون رفتند و در مسیرشان به یک مزرعه ی ذرت رسیدند. برادر کوچکتر که کنستان نام داشت از برادرانش خواست تا با هم ذرت ها را بچینند و وقتی صاحب مزرعه آمد از او دستمزد بگیرند بقیه قبول کردند و مشغول کار شدند. تا اینکه کوه تکان خورد و از دل آن اژدهایی بیرون آمد. کنستان گفت که صاحب مزرعه آمد. وقتی اژدها به آنها نزدیک شد. کنستان گفت برای شما ذرت می چینیم تا از شما دست مزد بگیریم. اژدها گفت پس کارتان را بکنید.کمی بعد اژدها از کنستان خواست تا نامه ای را برای همسرش ببرد. او نامه را گرفت و در بین راه نامه را باز کرد تا ببیند اژدها چه چیزی نوشته است. اژدها در نامه نوشته بود، شخصی را که من پیش تو  فرستادم را بکش و توی دیگ بیانداز و برای شام بپز. کنستان نامه را پاره کرد و ...