loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب از چیزی نمی‌ترسیدم

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
60,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

درباره کتاب از چیزی نمی‌ترسیدم

کتاب از چیزی نمی‌ترسیدم پر است از نکته‌های کاربردی برای خودسازی و رشد. زبان و بیان متن هم، آن‌قدر زلال و صادق است که هر خواننده‌ای را با خود همراه می‌کند. این دست‌نوشته کوتاه جنبه‌هایی ناگفته از اسطوره‌ی بلندهمت و ستاره محبوب عصر حاضر را نشان می‌دهد، تا او را از دوردست‌های شکل‌گیری شخصیت ممتازش بشناسیم: از کودکی تا 22 سالگی قاسم سلیمانی.

از چیزی نمی‌ترسیدم نخستین کتابی است که به قلم این شهید سرافراز، سپهبد شهید قاسم سلیمانی، منتشر می‌شود. نام کتاب برآمده از مضمونی پرتکرار در متن اثر و نیز هم‌سوست با پررنگ‌ترین صفت هویتی او در ذهن و ضمیر مردمان و رسانه‌ها و حکومت‌های دنیا.

این اثر دو بخش دارد: بخش اول، با عنوان نوشتار، صورت حروف‌چینی شده با ویرایش بسیار اندک از این زندگی‌نامه است. بخش دوم کتاب، با عنوان دست‌نوشت، تصویر کامل دست‌نوشت‌های نویسنده را دربر دارد.

 

بخشی از کتاب از چیزی نمی‌ترسیدم

کرمان در حال تغییر وضعیت بود. در شهر آرام کرمان، حالا روزانه صداهای بلند اعتراض صدها نفر بر ضد شاه به گوش می‌رسید. حالا دیگر هر شش نفر ما انقلابی و ضد شاه و طرفدار خمینی بودیم: احمد، علی، من، بهرام و دو برادران ما سهراب و محمود که نوجوان بودند.

من به دلیل عدم تجربه و نشاط جوانی و روحیه ورزشی و سلحشوری عشایری که ذاتی من بود، بی‌پروا حرف می‌زدم و از شاه و خانواده او بد می‌گفتم. شب‌ها تا صبح، به اتفاق برادری به نام واعظی، احمد و تعدادی از جوان‌های کرمان بر دیوارها شعارنویسی می‌کردیم. عمده شعارها "مرگ بر شاه" و "درود بر خمینی" بود. عکس خمینی آینه روزانه من بود: روزی چند بار به عکس او می‌نگریستم. انگار زنده در کنارم بود و من جنب او که مشغول خواندن قرآن است، نشسته بودم. او بخشی از وجودم شده بود.

اواخر سال 56 بود. مدت‌ها امتحان برای گواهی‌نامه رانندگی می‌دادم. قبول شده بودم. به مرکز راهنمایی و رانندگی برای گرفتن گواهینامه خود مراجعه کردم. افسری بود به نام آذری نسب. گفت: "بیا تو. اتفاقا گواهی‌نامه‌ت رو خمینی امضا کرده! آماده است تحویل بگیری‌."

من از طعنه او متوجه چیزی نشدم. مرا به داخل اتاقی هدایت کردند. دو نفر درجه‌دار دیگر هم وارد شدند و شروع به دادن فحش‌های رکیک کردند. من در محاصره آن‌ها قرار داشتم و هیچ راه گریزی نبود. آن‌ها با سیلی و لگد و ناسزای غیرقابل بیان می‌گفتند: "تو شب‌ها می‌روی دیوارنویسی می‌کنی؟" آن‌قدر مرا زدند که بی‌حال روی زمین افتادم. از بینی و صورتم خون جاری بود. به رغم ورزشکار بودن و تمرینات سختی که در ورزش کاراته و زورخانه می‌کردم، توانم تمام شد و بیهوش شدم.

وقتی به هوش آمدم، در اتاق بسته بود و من محبوس در آن بودم. چون محل اداره آگاهی و راهنمایی رانندگی در یک مکان و در مقابل هتلی بود که در آن، سابق کار می‌کردم، آن‌ها مرا به خوبی می‌شناختند و مرا به نام "شاگرد حاج محمد"  می‌شناختند. یکی از درجه‌دارها به حاج محمد و حاجی کارنما که لوازم یدکی فروشی داشت و مرا به خوبی می‌شناخت، خبر داد ...

کتاب از چیزی نمی‌ترسیدم: زندگی‌نامه خودنوشت قاسم سلیمانی، به قلم شهید قاسم سلیمانی در انتشارات مکتب حاج‌قاسم به چاپ رسیده است.



  • زندگی‌نامه خودنوشت قاسم سلیمانی
  • نویسنده: قاسم سلیمانی
  • انتشارات: مکتب حاج‌قاسم

قاسم سلیمانی

سایر آثار نویسنده

مشاهده بیشتر

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب از چیزی نمی‌ترسیدم" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل