loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب آنی شرلی دره ی رنگین کمان (کتاب هفتم)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
60,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب آنی شرلی درۀ رنگین کمان اثر ال.ام مونتگمری و ترجمه ی سارا قدیانی از انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

این اثر جلد هفتم از مجموعه ی " آنی شرلی " است. آنی به همراه گیلبرت که حالا دیگر دکتر شده پس از مدت سه ماه از انگلستان به محل زندگی شان، شهر " گلن " در کانادا برمی گردند، آن ها برای شرکت در یک کنگره ی پزشکی در لندن به آن جا رفته بودند. این زوج اکنون شش فرزند دارند، " جم " بزرگترین پسرشان سیزده ساله است، " والتر " پسر بعدی شان علاقه بسیاری به سرودن شعر دارد، بعد از آن دو، خانواده ی بلایت صاحب دو دختر دوقلو شده اند که " نن " و " دای " نام دارند و سرانجام " شرلی " و " ریلا " کوچکترین پسر و دختر این خانواده هستند. در مدت نبود آقا وخانم بلایت بچه ها به غیر از شرلی به آونلی رفته بودند و در کنار ماریلا اوقات خوشی را گذراندند و " سوزان " خدمت کار خانه ی آن ها که علاقه بسیاری به شرلی دارد او را در کنار خود نگه داشته بود. در این مدت اتفاقات بسیاری در گلن رخ داده، کشیش جدیدی به شهر آن ها آمده که همسر خود را از دست داده و دارای چهار فرزند است. آن ها کودکانی شاد و سرزنده هستند که مدام در حال بازی در قبرستانی هستند که نزدیکی خانه یشان وجود دارد. فرزندان آنی و گیلبرت هم نقطه ی سرسبزی را در نزدیکی خانه برای بازی انتخاب کرده اند و نام دره ی رنگین کمان را بر روی آن جا گذاشته اند. یک روز که آن ها طبق معمول همیشه مشغول بازی هستند با فرزندان کشیش هم که آنجا بودند آشنا می شوند و از آن به بعد آن ها تبدیل به دوستانی صمیمی می شوند. " اونا "، " فیت "، " کارل " و " جری " فرزندان کشیش " مردیت " هستند که روزی به طور اتفاقی دختر یتیمی به نام " مری ونس " را پیدا می کنند که در خانه ی آن ها پنهان شده است، او از قسمت بندری شهر از خانه ی شخصی که در آن جا خدمتکار بوده فرار کرده چرا که دیگر تحمل سخت گیریها و تنبیه های صاحب خانه را نداشته است. پس از مدتی مری نیز به یکی از اعضای خانواده ی کشیش مردیت تبدیل می شود و در کنار آن ها زندگی می کند و ... .

 

 

برشی از متن کتاب


14 ملاقات با خانم الک دیویس جان مردیت با قدم های آهسته به خانه رفت. در ابتدای مسیر، مدت کوتاهی به رزمری فکر کرد، ولی وقتی به دره رنگین کمان رسید، او را به کلی فراموش کرده و فکرش مشغول سیاست های آلمان که الن بحثش را پیش کشید، شده بود. بدون آنکه بفهمد از دره رنگین کمان رد شد. طلسم دره رنگین کمان در مقایسه با سیاست های آلمان، هیچ قدرتی نداشت. وقتی به خانه رسید یکراست به اتاق مطالعه اش رفت و کتاب قطوری را برداشت تا بفهمد حق با خودش بوده یا الن. او تا طلوع، گرم مطالعه شد و چون سگی شکاری که سرنخ جدیدی یافته باشد، یک هفته تمام به کنکاش خود ادامه داد و از دنیا، خانواده و مسائل کاری خود غافل ماند. شب و روز مطالعه کرد. اگر اونا و یادآوری هایش نبود، غذا خوردن را هم فراموش می کرد. در آن مدت، دیگر به یاد رزمری یا الن نیفتاد. خانم مارشال پیر، مریض شد و دنبال او فرستاد، ولی پیغام های دست نخورده روی میز کشیش، جمع شدند و خاک خوردند. خانم مارشال بهبودی اش را به دست آورد، ولی هرگز او را نبخشید. وقتی زوج جوانی به خانه کشیش آمدند تا عقد کنند، آقای مردیت با موهای ژولیده، دمپایی روفرشی و لباس خواب کهنه، آنها را به عقد هم درآورد. حتی ابتدا شروع به خواندن مرثیه خاک سپاری کرد و تازه وقتی به جمله خاکستر به خاکستر و خاک به خاک رسید، فهمید یک جای کارش ایراد دارد. بعد با حواس پرتی گفت: «خدایا! عجیب است، واقعا عجیب است.» عروس که عصبی شده بود، شروع به گریه کرد و داماد که عین خیالش نبود با خنده گفت: «قربان، فکر می کنم شما به جای عقد کردن دارید ما را دفن می کنید.» آقای مردیت با لحنی که گویی اتفاق خاصی نیفتاده است، گفت: «معذرت می خواهم.» و شروع به خواندن خطبه عقد کرد، ولی آن عقد و ازدواج تا آخر عمر، به دل عروس ننشست. آقای مردیت بار دیگر جلسه مذهبی را از یاد برد، ولی اشکاری پیش نیامد؛ چون هوا بارانی بود هیچ کس در جلسه شرکت نکرد. اگر خانم الک دیویس نبود، شاید مراسم یک شنبه اش را هم فراموش می کرد. شنبه شب خاله مارتا به اتاق کشیش رفت و خبر داد که خانم الک دیویس در سالن پذیرایی نشسته است و می خواهد او را ببیند. آقای مردیت آه کشید، چون او تنها زن عضو کلیسای گلن بود که اصلا به دل کشیش نمی نشست. متأسفانه او از همه ثروتمندتر بود و هیئت مدیره به کشیش سفارش کرده بود که هیچ وقت باعث دلخوری اش نشود. البته آقای مردیت زیاد به مسائل مادی مثل مواجب کاری اش فکر نمی کرد، ولی هیئت مدیره اش واقع بینانه تر از او بودند. اگر چه آن قدر تیزبین بودند که بدون اشاره به مسائل مالی، آقای مردیت را قانع کرده بودندکه نباید خانم دیویس را برنجاند و درست به همین دلایل، وقتی خاله مارتا پیغامش را رساند و بیرون رفت، کشیش نتوانست قضیه را پشت گوش بیندازد. با دلخوری، کتابش را روی میز گذاشت و به سوی سالن پذیرایی رفت. ...

(کتاب هفتم) نویسنده: ال. ام. مونتگمری مترجم: سارا قدیانی انتشارات: قدیانی

 


ال. ام. مونتگمری


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب آنی شرلی دره ی رنگین کمان (کتاب هفتم)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل