کتاب داستان های خوب برای دختران بلندپرواز (جلد 2)

کتاب داستان های خوب برای دختران بلند پرواز (جلد دوم)، نوشته ی النا فاویلی و فرانچسکا کاوالو با ترجمه ی امید سهرابی نیک و آرزو گودرزی در نشر نو به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب درباره ی داستانِ زندگی زنانی است که توانایی های خاص داشته و توانسته اند جزو استثناهای جهان، در روزگار خود باشند. نویسندگان این کتاب، ابتدا داستان هایی را که افراد مختلف از فرهنگ ها و کشورهای مختلف روایت نموده، جمع آوری کرده و سپس آن ها را تدوین کرده اند. هدف از انتشار این کتاب بالا بردن اعتماد به نفس در دختران و زنان در همه جای جهان و الهام بخشی به آن ها، برای رسیدن به اهداف شان بوده است. زنان و دخترانی که در این کتاب به داستان زندگی شان پرداخته شده در رشته ها و زمینه های مختلف مانند، ورزش، سیاست، علوم، هوا و فضا، حقوق، مبارزات انقلابی، موسیقی، پزشکی، جهانگردی، سینما و هنر، عکاسی و نویسندگی و ... فعالیت داشته اند. " آگاتا کریستی " اولین شخصیتی است که به داستان زندگی او پرداخته شده است. او نویسنده ی داستان های جنایی است که با علاقه اهدافش را دنبال کرد و ناامید نشد. او برای پردازش شخصیت ها و اتفاقات داستان هایش از محیط اطرافش الهام گرفت و بی مِهری مجلات و روزنامه ها برای چاپ نکردن داستان هایش او را ناامید نکرد. اولین داستان بلند او به نام " ماجرای اسرار آمیز در استایلز " با محوریت شخصیت " پوارو " پایه های موفقیت های او را بنا کرد. مجموعه ی " خانم مارپل " از دیگر آثار اوست. او برای چاپ آثارش هیچ گاه ناامید نشد. در پایان کتاب خواننده می تواند، داستانی درباره ی یک زن موفق بنویسد و شخصیت داستانش را نقاشی کند. تاریخ تولد و وفات و زادگاه شخصیت ها در پایین هر صفحه آورده شده است. توضیحات اضافی در پاورقی ها گنجانده شده است. کتاب مصور و رنگی است و تصاویر از چهره ی افراد نام برده در کتاب نقاشی شده است.

نویسنده

النا فاویلی  روزنامه نگارِ مجلات و رونامه های مطرحی بوده است. او دارای مدرک لیسانس نشانه شناسی و روزنامه نگاری است. وی بنیان گذار و مدیر آزمایشگاه  تمبوکتو می باشد.

برشی از متن کتاب

بئاتریچه وی یو شمشیر باز روزی روزگاری دختری در ایتالیا زندگی می کرد که شمشیر باز چیره دستی بود. نام او بئاتریچه بود اما همه ببه صدایش می کردند. ببه در دوران مدرسه به شدت بیمار شد. وقتیوکه پدر و مادرش او را به بیمارستان بردند او یک قدم با مرپ فاصله داشت. ببه به مننژیت مبتلا شده بود، بیماری شدیدی که به مغز وونخاع بیمار حمله می کند. پزشکان برای نجات جان او مجبور شدند پاها و دست هایش را قطع کنند. ببه بیش از صد روز در بیمارستان بستری بود. وقتی که پس از عمل جراحی بهبود یافت تنها یک هدف در ذهن داشت: می خواست شمشیر بازی را از سر بگیرد. تقریبا هنه به او می گفتند این غیر ممکن است. اما ببه نقشه ای داشت. قبل از هر چیز راه رفتن و حمام کردن و باز کردن پنجره ها و مسواک زدن را از نو یاد گرفت. حتی به همکلاسی هایش یاد داد که از اندام های مصنوعی جدید او استفادهچکنند. سپس شمشیر فلزی را به بازویش وصل کرد و تمریناتش را از سر گرفت. بله به عنوان تنها شمشیرباز جهان که بدون دست و پا روی صندای چرخدار مسابقه می داد مجبور شد تکنیکی ابداع کند که فقط برای او کارساز بود. او با تلاش فراوان دوباره برای مسابقه دادن آماده شد. ببه در عرض چند سال و با کمک دو نفر از معروف ترین مربی های شمیشر بازی در ایتالیا به قهرمانی دست یافت و در کانادا جام جهانی را برد و در رقابت های قهرمانی اروپایی در ایتالیا و مسابقات قهرمانب جهانی در مجارستان برنده شد و در مسابقات المپیک معلولان در ریودوژانیرو در برزیل مدال طلا کسب کرد. ببه می گوید: " برای این که استثنایی باشی باید ناتوانی ها و ضعف هایت را به چیزهایی تبدیل کنی که برایت باعث بیشترین افتخار می شود." متولد 4 مارس ١٩٩٧ ایتالیا

• قصه هایی درباره زنان استثنایی
• نویسندگان: النا فاویلی - فرانچسکا کاوالو
• مترجمان: امید سهرابی نیک - آرزو گودرزی
• انتشارات: نشر نو