loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
  1. خانه
  2. محصولات
  3. کتاب پیرمرد و دریا
جدیدترینپرفروش ترینپربازدید ترینگران ترینارزان ترین
6 کالا

معرفی و نقد کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی

کتاب پیرمرد و دریا نام یکی از معروف‌ترین رمان‌های «ارنست همینگوی»، نویسنده پرآوازه آمریکایی است. این کتاب، آخرین اثریست که همینگوی آن را نوشته و به جهان ادبیات عرضه نمود. در این صفحه به بررسی و نقد این رمان کوتاه، ولی شگفت‌انگیز خواهیم پرداخت؛ اگر شما نیز از علاقه‌مندان به آثار همینگوی و مطالعه رمان خارجی هستید و قصد خرید کتاب پیرمرد و دریا را دارید، این مطلب برای شماست. جملات کتاب پیرمرد و دریا داستان کتاب پیرمرد و دریا از این قرار است که مردی کهنسال، به نام «سانتیاگو»، به حرفه‌ی ماهیگیری مشغول است، اما مدام در صید ماهی با شکست مواجه می‌شود؛ او رویای گرفتن یک ماهی بزرگ را در سر دارد تا بتواند خود را به اطرافیان و همه کسانی که او دست کم گرفته‌اند، ثابت کند. سانتیاگو شاگردی به نام «مانولین» داشته که سالها در کنار او به ماهیگیری و دریانوردی مشغول بوده ولی به تازگی، به اصرار پدر و مادرش، مجبور شده تا استاد قدیمی‌اش را ترک کند و نزد دیگران به شاگردی بپردازد؛ زیرا والدین مانولین معتقدند که سانتیاگو فردی بداقبال است که هرگز در حرفه‌ی ماهیگیری موفق نخواهد شد.

پیرمرد دوران سختی را سپری می‌کند. او 84 روز است که هیچ ماهی‌ای را صید نکرده ولی ناامید نیست. یک شب وقتی مانولین، به قصد سر زدن و احوالپرسی نزد پیرمرد می‌آید، متوجه می‌شود که او قصد دارد فردا راهی دریا شود و اطمینان دارد که ماهی بزرگی را شکار خواهد کرد. مانولین اصرار می‌کند تا فردا همراه سانتیاگو به دریا برود، ولی با مخالفت استاد سابقش روبه رو می‌گردد. سرانجام فردا از راه می‌رسد و پیرمرد راهی دریا می‌شود؛ تور صیادی را به آب می‌اندازد و ماهی بزرگی را اسیر می‌کند.

ماهی آنقدر سنگین است که پیرمرد را توانِ بالا کشیدن آن نیست و تلاش‌هایش بی‌فایده به نظر می‌رسند. ماهی قایق را به این سو و آن سو می‌کشد و تمام نیروی صیاد صرف نگه داشتن تور می‌شود. در این مسیر، مرد با ماهی حرف می‌زند و او را «برادر» خطاب می‌کند. سرانجام وقتی ماهی از حرکت و جنب و جوش بازمی‌ایستد، سانتیاگو با یک نیزه بدن ماهی را زخمی می‌کند و موفق به کشتن او می‌شود. خرید کتاب پیرمرد و دریا او تلاش می‌کند تا پارو زنان، خود و ماهی را، به ساحل برساند ولی قایق مسافت زیادی را پیموده و از ساحل دور شده است؛ از طرفی بوی خون نیز کوسه‌ها را به سمت قایق و لاشه‌ی ماهی می‌کشاند. پیرمرد تلاش می‌کند تا مانع خوردن ماهی‌اش توسط کوسه‌ها شود، ولی بی‌فایده است و زمانی که به ساحل می‌رسد تنها استخوان‌های ماهی عظیم الجثه‌اش باقی مانده است... .

در نقد این کتاب می‌توان به این موارد اشاره کرد: داستان از تعدد شخصیتی کمی برخوردار است و این یکی از ویژگی‌های خاص کتاب پیرمرد و دریا به حساب می‌آید؛ داستان مردی که با وجود حرص، طمع، شجاعت و پشتکار، باز هم شکست می‌خورد و ناکام باز می‌گردد. زیبایی های داستان و فضاسازی آن به شدت واقعی و طبیعی هستند؛ هیچ اغراقی در کلام نویسنده یافت نمی‌شود و ما در طول خواندن کتاب، شاهد وقوع اتفاقات طبیعی برای افرادی با خصوصیات واقعی، در موقعیت‌ها و مکان‌های واقعی هستیم. همینگوی درباره این اثر خود می‌گوید:

«شما هیچ کتاب خوبی پیدا نمی­‌کنید که نویسنده­اش پیشاپیش و با تصمیم قبلی نماد یا نمادهایی در آن وارد کرده باشد، من کوشش کردم در داستانم یک پیرمرد واقعی، یک پسر بچه واقعی، یک دریای واقعی خلق نمایم».

و در ادامه می‌افزاید:

«دشوارترین کار نویسنده، پیدا کردن و روی کاغذ آوردن یک جمله راست است.»

ارنست همینگوی برای نگارش این رمان از تجربیات خود بهره برده است. او تجربه‌های ماهیگیری خود را با مسائل و زندگی ماهیگیران کوبایی ترکیب کرده و در نهایت شاهکار خود را نوشته است. [caption id="attachment_307897" align="aligncenter" width="750"]ارنست همینگوی ارنست همینگوی، نویسنده کتاب پیرمرد و دریا[/caption] دو نکته اساسی در مورد کتاب پیرمرد و دریا نظر منتقدین را به خود جلب می‌کند: تقابل ماهگیر با ماهی و تلاش برای دفاع در برابر کوسه‌های گرسنه. اگر کمی بیشتر توجه کنید متوجه خواهید شد که نکته دوم رگه‌هایی از نظرات داروین را به یادمان می‌آورد؛ نظراتی که بر اساس آنها وقتی جان انسان در خطر است، برای بقا  در طبیعت، مجبور می‌شود جان موجود دیگری را بگیرد. در حقیقت وقتی این خطر در مورد منزلت انسان به وجود می‌آید، از تمام شجاعت و قدرت استقامتش بهره می‌جوید. سانتیاگو در نبرد خود با ماهی، فقط برای امرار معاش نمی‌جنگد؛ او در تلاش است تا بتواند مقام انسانی خودش را هویدا سازد؛ چنانچه در بخشی از داستان می‌خوانیم:

« نشانش می‌دهم که انسان چه کارها که نمی‌تواند بکند و چه چیزها که نمی‌تواند تحمل کند».

از جمله نقدهای منفی که به این داستان وارد است نیز می‌توان به اشکال در شخصیت‌پردازی نسبتا ضعیفِ ماهیگیر اشاره کرد. برخی معتقدند که افکار او بیش از حد شاعرانه است و گاهاً منصوعی حرف می‌زند.

پیرمرد و دریا کتابی بدون نماد و با مفاهیم فلسفی

همینگوی داستان کلاسیک پیرمرد و دریا را از نگاه سوم شخص روایت می‌کند؛ زبان داستان ساده و بی‌تکلف است و این تصور را به خواننده می‌دهد که از زبان فردی ساده و بی‌آلایش در حال نقل شدن است. داستان‌های همینگوی، غالبا حالت رئالیستی دارند و با زبانی ساده و حتی بعضا کودکانه، نوشته شده‌اند؛ این یعنی داستان بدون هیچ سمبل و نمادپردازی به قلم تحریر درآمده است. لازم است بدانید که همینگوی در مقابل نمادپردازی در داستان، به شدت گارد بسته‌ای داشت و معتقد بود که یک نویسنده واقعی نباید هرگز سمبل‌سازی را وارد داستان‌های خود کند. نقد کتاب پیرمرد و دریا در پیرمرد و دریا، گفتگوهای شخصیت‌ها از عناصر مهم داستانند و در ورای ظاهر ساده‌ی قصه، مفاهیم عمیق اخلاقی و فلسفی است. به عبارت دیگر، در زیر پوست ماجرایی معمولی و سرگرم‌کننده، نویسنده مشغول تعریف شرح حال انسان‌هاست و همزمان بر مفاهیمی همچون تلاش، ممارست، استقامت ومصمم بودن تاکید می‌کند. پایان تلخ داستان نیز نشان توجه همینگوی به واقع‌گرایی، به جای آرمان گرایی است.

مبارزه برای هدف، اصلی ترین پیام رمان پیرمرد و دریا

با مطالعه کتاب پیرمرد و دریا، داستانی را می‌خوانید که تلخ و غم‌انگیز است، اما غیرواقعی و دور از ذهن نیست؛  نویسنده قصد دارد این نکته را بیان کند که همیشه امیدی وجود دارد و حتی اگر شما در حال سپری کردن سیاه‌ترین شب زندگی‌تان باشید، باز می‌توانید هم به طلوع و بازگشت سپیده‌دم امیدوار بمانید. از نظر همینگوی، این تلاش انسان است که به زندگی معنا می‌بخشد و به زیستن ارزش می‌دهد حتی اگر در پایان، هیچ  چیزی به دست نیاورده باشد.

سانتیاگو در داستان کتاب پیرمرد و دریا، شخصی است که تمام قد می‌ایستد، ولی باز هم دستش به آرزوی بلندش نمی‌رسد؛ اما چیزی که مهم است، تلاش اوست؛ اینکه بدون بازی کردن نمی‌بازد، نجنگیده شکست را نمی‌پذیرد و تا جایی که ممکن است در میدان باقی می‌ماند. مردی فرتوت که بعد از بازگشتن با استخوان‌های یک ماهی بزرگ، بیشتر مورد احترام اهالی بندر قرار می‌گیرد، نشان از آن دارد که شجاعت برای مبارزه، قیمتی‌تر از تصاحب پیروزی است. کتاب پیرمرد و دریا ارنست همینگوی

داستانی به ظاهر ساده با باطنی پیچیده

رمان آخر همینگوی در نگاه اول، داستانی ساده به نظر می‌رسد؛ اما رفته رفته، با خزیدن لابه‌لای جملات و غرق شدن در صفحات آن، به مفاهیمی که نویسنده قصد ابراز آنها را داشته بیشتر پی می‌بریم. باید بدانید که خودِ همینگوی یک ماهیگیر زبردست بوده و چنین مهارتی در نوشتن این داستان، به او کمکِ بسیاری کرد. اما چگونه؟ پاسخ این است که او با آوردن جزئیاتی که فقط یک ماهیگیر می‌داند، سعی دارد مخاطب خود را واقعا به دریا بکشاند و طوری داستان ‌سرایی می‌کند که خواننده، خودش تمام اتفاقات، اعم از کوشش و پا پس نکشیدن، اراده، نفسگیریِ مبارزه، حزنِ حاصل از ناکامی و... را با چشم خیال خود ببیند.

نثر و سبک ارنست همینگوی در کتاب پیرمرد و دریا

پیش‌تر نیز اشاره کردیم که سبک نوشتاری همینگوی، حالتی ساده و بی‌آلایش دارد. او شیرین و دوست‌داشتنی می‌نویسد و هرگز مخاطبش را درگیر تکلف و پیچیدگی‌های کلامی نمی‌کند. ویلیام فاکنر درباره سبک همینگوی چنین می‌گوید:

«همینگوی هرگز کلمه‌ای به کار نمی‌برد که خواننده ناچار شود معنی‌اش را در کتاب لغت پیدا کند».

وی به خوبی توانسته از این سبک انحصاری خود، در کتاب پیرمرد و دریا بهره بجوید. بهترین ترجمه کتاب پیرمرد و دریا

آغاز فروتنانه پیرمرد و دریا در مجله‌ی لایف

نویسندگان می‌دانند که انتشار داستان در مجله پیش از آنکه به شکل کتاب به بازار چاپ و نشر ارائه شود، چه ضرر مالی بزرگی را برای صاحب اثر به ارمغان دارد؛ اما سود مالی از کتاب پیر و مرد دریا، آخرین چیزی بود که همینگوی به آن می‌اندیشید. انتشار داستان این کتاب برای اولین بار در مجله لایف، آن هم در ازای دریافت 20 سنت، گواهی بر این مدعاست. همینگوی می‌خواست همه مردم، با هر وضعیت مالی، بتوانند داستانش را بخوانند بنابراین از سود خودش، به عنوان نویسنده، صرف نظر کرد. او حتی در مصاحبه‌ای در این باره می‌گوید:

«من بسیار برای انتشار پیرمرد و دریا در مجله لایف هیجان‌زده هستم. چراکه خیلی از اقشار کم‌درآمد هم که توانایی خرید کتاب را ندارند، می‌توانند از طریق این مجله داستان را بخوانند. این کار، من را از گرفتن جایزه نوبل هم خوشحال‌تر می‌کند».

و البته جالب است بدانید که حدود 5 میلیون نسخه از مجله‌ی لایف، در عرض 2 روز، به دلیل چاپ این داستان، به فروش رفت که در نوع خود موفقیتی بی‌نظیر به شمار می‌رود. از دیگر موفقیت های این اثر، تاثیر آن در اهدای جایزه نوبل ادبی به ارنست همینگوی بود. جملات زیر بخشی از سخرانی او در مراسم دریافت این جایزه است:

«من کوشیده‌ام یک پیرمرد واقعی بسازم؛ و یک پسربچۀ واقعی و یک ماهی واقعی و بمبک‌های واقعی؛ امّا اگر آن‌ها را خوب از کار در آورده باشم، هر معنایی می‌توانند داشته باشند. سخت‌ترین کار این است که چیزی را راست از کار دربیاوریم و گاهی هم راست‌تر از راست».

خلاصه داستان پیرمرد و دریا به انگلیسی

بهترین ترجمه‌های رمان پیرمرد و دریا

شاهکار ادبی پیرمرد و دریا به دست مترجمین بسیاری در کشورمان ترجمه شده است. تعدادی از روان ترین و بهترین ترجمه های این کتاب عبارتنداز:

برشی از متن کتاب پیرمرد و دریا

پیرمرد طناب را به زمین انداخت و با پایش نگه داشت و نیزه را تا آنجا که می‌توانست بالا برد و با همه‌ی قوایش که از طاقتش افزون بود، به پهلوی ماهی و پشت باله‌ی بزرگ سینه‌اش که در هوا تا بلندی سینه‌ی یک مرد برافراشته بود فرو کرد. پیرمرد فرو رفتن آهن را حس می‌کرد و به دسته‌ی نیزه تکیه داد و فروترش راند و سپس همه‌ی وزنش را در پی آن به بدن ماهی فرستاد. بعد، ماهی که هنوز زنده بود و مرگ در وجودش خانه کرده بود با همه‌ی برازندگی‌اش از آب بلند برآمد و آن بر و بالای ستبر و آن همه نیرو و آن همه زیبایی را به نمایش گذاشت.

گویی که در هوا بر فراز پیرمرد و همه جای قایق آب پاشیده شد. پیرمرد احساس ضعف و بی‌حالی می‌کرد و نمی‌توانست خوب ببیند. اما طناب نیزه را باز کرد و گذاشت که از میان گوشت نمایان دستانش آرام بدود و وقتی توانست ببیند، دید که ماهی به پشت خوابیده و شکم نقره‌فامش از آب بیرون است.

نوک نیزه در گوشه‌ای از کتف ماهی فرو رفته بود و دریا از سرخی خون دل ماهی رنگ انداخته بود. در آغاز به تیرگی تپه‌ای بود در اعماق آبی آب و بعد چون ابری گسترده شد. ماهی نقره‌فام و بی‌حرکت بود و بر امواج شناور بود. پیرمرد در همان یک نظر که توانست ببیند خوب نگاه کرد. و سپس نخ قلاب را دو بار گرد میله‌ی دکل جلوی قایق حلقه کرد و سرش را روی دستانش گذاشت. به تخته‌ی قایق گفت: «نگذار حواسم پرت شود، من پیرمردی خسته‌ام، اما این ماهی را که برادرم است کشته‌ام و حالا باید به کارگل تن بدهم.» فکر کرد حالا باید کمندها و طناب را حاضر کنم تا بتوانم کنار قایق با خودم بکشانمش.

اگر حتی دو نفر بودیم و قایق را خالی می‌کردیم، باز توی این قایق جا نمی‌گرفت. باید همه چیز را حاضر کنم و بعد بکشانمش جلو و خوب ببندمش و دکل را بالا ببرم و بادبان را بکشم و به خانه برگردم. شروع کرد به جلو کشیدن ماهی تا طناب را از گوشش رد کند و از دهانش درآورد و سرش را به پهلوی قایق محکم ببندد. فکر کرد دلم می‌خواهد ببینمش و لمسش کنم و حسش کنم. او بخت من است. اما ...

خرید کتاب پیرمرد و دریا از کتابانه

کتابانه آرشیوی از برترین ترجمه‌های انواع رمان خارجی است. شما می‌توانید برای خرید آنلاین کتاب پیرمرد و دریا همینگوی، آن را در سایت کتابانه سفارش دهید و در اسرع وقت، در محل تحویل بگیرید.

قیمت کتاب پیرمرد و دریا

اگر قصد خرید اینترنتی کتاب پیرمرد و دریا را دارید و می‌خواهید از قیمت آن مطلع شوید، می‌توانید کتاب را با ترجمه‌ی دلخواه‌تان در سایت کتابانه جستجو کرده و با یک کلیک از قیمت و سایر خصوصیات آن مطلع شوید.

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل